۱۳۹۵ بهمن ۱۲, سهشنبه
وره حساسی را از سر میگذارنیم. جدال و کشاکش حادی میان نیروهای فاشیستی و ارتجاعی از یک طرف، و جبهه انسانی و نیروهای شریف و مدافع ارزشهای انسانی از سوی دیگر در جریان است. سرنوشت این جدال برای آینده بشریت بسیار مهم است. بشریت نمیتواند دوبار فاشیسم را تجربه کند. روی کار آمدن ترامپ در آمریکا، رای خروج از اتحادیه اروپا در انگلستان، برخی عقب گردها در ایتالیا و کشورهای دیگر، گوشها را تیز کرده است. این جریان را باید در هم شکست و عقب راند. در عین حال نیروهای مرتجع و کثیفی مثل راستها و سلطنت طلبان ایرانی که به بهانه حکومت اسلامی به لجنزار ترامپ دخیل می بندند و تبریک میگویند و کثافت سیاسی خودرا اشکار میکنند، باید افشا شوند. کسی که از ترامپ حمایت میکند با جمهوری اسلامی تفاوت اساسی ندارد. این روزها در کشورهای متعددی تظاهراتها علیه ترامپ و سیاستهایش به جریان افتاده است و مردم با صدای رسا علیه نژاد پرستی و فاشیسم و سیاستهایی که فقط بوی ارتجاع و عقبگرد میدهد وسیعا اعلام انزجار میکنند. تروریستهای اسلامی در عراق و سوریه و سومالی و نیجریه مردم را کشتار میکنند، حکومت اسلامی ایران مردم را سرکوب و زندانی و کشتار میکند. و در آن طرف دولتی مثل ترامپ مردمی را که از این کشورها و از این نیروها فرار میکنند و به قصد رسیدن به نقطه امن راهی کشورهای دیگر میشوند، را با برچست تروریست مورد تبعیض و محرومیت قرار میدهد. این جدال در عین حال بیانگر بحران عمیق سرمایه داری معاصر است. اگر این را نبینیم مبارزه ما به جایی نخواهد رسید. سیستمی که استراتژی و خط و سیاست روشنی ندارد و قهرمانان تئوریک و اقتصادیش بی اعتبار شده اند، هر دیو و جانوری را تولید میکند. این سیستم به ته خط رسیده است و برای بقای خود دست به انبان کثافات میبرد و لمپنهای بی مایه ای مثل ترامپ و مرتجعین کله خشکی مثل خمینی و شیوخ عربستان و قومگرایان سوریه و عراق را به راس جوامع میکشاند و به جان مردم می اندازد. اگر مردم هشیار باشند میتوان این روند را معکوس کرد. به جریان افتادن مبارزات میلیونی در سطح دنیا نشان میدهد که مردم شریف دنیا فعالانه به میدان آمده اند تا از ارزشهای انسانی و حقوق انسانی دفاع کنند. این امید بخش است. جامعه یعنی مردمی که دور هم جمع میشوند تا زندگی بهتری داشته باشند. جوامع انسانی برای سرمایه داران درست نشده اند. اساس جوامع باید بر خلاف امروز برابری و رفاه و آزادی مردم باشد نه چیز دیگری. جدال کنونی علیه فاشیسم و ترامپ و تروریسم اسلامی را باید با دفاع از انسانیت و محوریت انسان به پیش برد. اساس جامعه باید انسان باشد نه سود و قدرت مفتخورا
ک کارشناس و پژوهشگر مسیحی در گفتگو بامحبتنیوز» ضمن اشاره به افزایش گرایش به مسیحیت در ایران میگوید، رهبران حکومت ایران از افزایش شمار مسیحیان غافل نیستند. mehran_purpashang حکومت جمهوری اسلامی در طول چهار دهه حیات خود همواره برای ترویج اسلام ولایی و شیعهی فقاهتی از هر روشی استفاده کرده است. در حالی که بخش عمدهی جمعیت ایران در فقر و تنگدستی به سر میبرند میلیاردها تومان سرمایه صرف سازمانها و نهادهای اسلامی میشود و موازی با آن سازمانهای امنیتی و قضایی هستند که برای اجرای احکام شرعی سفت و سخت برخورد میکنند. بیشتر بخوانیم: موج رشد و بیداری مسیحی در بین پناهجویان ایرانی و افغان در این بین اما کم نیستند ایرانیانی که نه تنها با تمام این تبلیغات و تهدیدها، طالب اسلام حکومتی و دین زوری نبوده بلکه انتخابی فرای آنچه حکومت سودای آن را در سر می پروراند، را طلب می کنند. آمار دقیقی از تعداد نوکیشان مسیحی در ایران و کسانیکه در خانواده های مسلمان زاده شده اند که بعد به مسیحیت گرایش پیدا می کنند وجود ندارد، اما نشانههای زیادی وجود دارد که تجلی سرعت و رشد روز افزون گرایش به مسیحیت در بین شهروندان ایرانی به خصوص قشر جوان کشورمان است که برخی از این نشانه ها به عبارت ذیل می باشند: -سخنرانیهای مراجع و علمای اسلامی که همواره هشدار میدهند گرایش مردم به مسیحیت، روز به روز افزایش پیدا کرده است. -آمار تعداد زندانیان مسیحی و افزایش شمار دستگیریها، احضار و بازجوییها. -افزایش هشدارهای نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی نسبت به رشد کلیساهای خانگی. -افزایش آمار کشف کتابمقدس و جزوات مسیحی، سی دی های بشارتی و … -مهاجرت اجباری سالیانه هزاران نفر از شهروندان که به علت تغییر دین در ایران با تهدیدات امنیتی روبه رو شدند. – افزایش تولید برنامههای ضدمسیحیت در صدا و سیما. -افزایش روز افزون مخاطبین کانالهای تلویزیونی و سایتهای اینترنتی مسیحی ایرانی. بیشتر بخوانیم: روند مسیحیت ستیزی در ایران بیشتر از گذشته شده است در همین ارتباط «مهران پور پشنگ» محقق و کارشناس کتاب مقدس، در گفتگو با «محبت نیوز» میگوید، طبق آمارهای غیررسمی، در سالهای اخیر میلیونها نفر در ایران به مسیح ایمان آوردهاند که این تعداد بیش از جمعیت اقلیت مسیحی در قبل و بعد از انقلاب است. شبان کلیسای «شادی» در جنوب کالیفرنیا، پیشبینی کرده که احتمالن در طی دو دهه آینده، آمار مسیحیان از پنجاه درصد فراتر خواهد رفت که در آن زمان، اقلیت مذهبی محسوب نخواهند شد، نکتهای که به گفتهی او رهبران حکومت ایران هم از آن غافل نیستند. این نویسنده کتابهای مسیحی با اشاره به آمار سازمان «درهای باز» در خصوص بدتر شدن وضعیت مسیحیان و سرکوب آنان توسط جمهوری اسلامی معتقد است: «واقعیت این است که بخشی از نظام جمهوری اسلامی خط مشی متفاوتی با اقلیتهای مذهبی، قومی، فرقههای غیر شیعه، افراد سیاسی، هنرمندان و روزنامهنگاران و حتی ایرانیان مقیم کشورهای دیگر را دارد. در حالی که رئیس جمهور و وزیرانش فقط متمرکز امور سیاسی و اقتصادی هستند و غالبن عملکرد جناح دیگر نظام را مورد انتقاد قرار میدهند. با این توصیف، در گزارشهای حقوق بشر به طور معمول کل نظام جمهوری اسلامی ایران مقصر قلمداد میشود». شبان پور پشنگ، با اشاره به افزایش آزار و جفا به نوکیشان مسیحی در ایران افزود:«در طول تاریخ مسیحیت، امپراطوری روم، زرتشتیها، هندوها، بوداییها، مسلمانان و کمونیستها موفق نشدند مسیحیت را در نطفه خفه کنند». وی در پایان تاکید کرد، همانطور که عیسی خداوند فرمودند: «آسمان و زمین از میان خواهد رفت، ولی سخنان من تا ابد پابرجا خواهد ماند (مرقس فصل ۱۳ آیه ۳۱)” دشمنان کتاب مقدس هم میآیند و میروند، اما کتاب مقدس و مسیحیت باقی
۱۳۹۵ بهمن ۱۱, دوشنبه
Monday, January 30, 2017 سینا دهقان نوکیش مسیحی ۲۲ ساله که به اتهام تشکیل کمپین اعتراضی معلمان و توهین به مقدسات از طریق نوشته هایش در شبکه لاین و اینستاگرام محکوم به اعدام شده است. ایران:حکم اعدام برای یک نوکیش مسیحی سینا دهقان نوکیش مسیحی ۲۲ ساله که به اتهام تشکیل کمپین اعتراضی معلمان و توهین به مقدسات از طریق نوشته هایش در شبکه لاین و اینستاگرام محکوم به اعدام شده است. بنا به اخبار رسیده از فعالین مسیحی داخل ایران به خبرگزاری صدای مسیحیان ایران(Vocir) سینا دهقان نوکیش مسیحی که هم اکنون دوران محکومیت خود را در زندان مرکزی اراک سپری میکند به اتهام تشکیل کمپین اعتراضی معلمان و توهین به مقدسات از طریق نوشته هایش در شبکه لاین و اینستاگرام محکوم به اعدام شده است،ﺳﺤﺮﺍﻟﯿﺎﺳﯽ هم پرونده او نیز که مربی فوتبال بانوان است ﺑﻪ ﺍﺗﻬﺎﻡ ﺷﺮﮐﺖ ﺩﺭ ﺗﺠﻤﻌﺎﺕ ﺍﻋﺘﺮﺍﺿﯽ ﻣﻌﻠﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﺳﻔﻨﺪ ۹۳ ﻭ ﻧﯿﺰ ﻋﻀﻮﯾﺖ ﺩﺭ ﮐﻤﭙﯿﻦ ﺍﻋﺘﺮﺍﺿﯽ _ ﻋﻘﯿﺪﺗﯽ و درج مقاله های انتقادی از طریق شبکه لاین ﺑﻪ ﺷﺶ ﺳﺎﻝ حبس محکوم شده بود در سالهای اخیر افراد بسیاری به دلیل انتقاد هایی که به فساد مالی و جنایتهای روحانیت داشته اند به اتهام توهین_به_مقدسات مجازات شده اند. ﯾﮏ ﻣﻨﺒﻊ ﺁﮔﺎﻩ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﯿﻨﺎ ﺩﻫﻘﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ به این امید که دیگر متهمان این پرونده از جمله سحرالیاسی آزاد شوند، که البته هنوز این اتفاق رخ نداده است و ایشان در زندان هستند. ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﺍﯾﻦ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﻧﯿﺰ که نامی از ایشان نیست ﺑﻪ ﺣﺒﺲ ﺍﺑﺪ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺗﻦ ﺩﺭ ﻣﻬﺮﻣﺎﻩ ﺳﺎﻝ ۱۳۹۴ ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ ﻭ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﺭﺍﮎ ﻣﺤﺒﻮﺱ ﻣﯿﺒﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﺍﺣﮑﺎﻣﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﺭ ﺍﺭﺩﯾﺒﻬﺸﺖ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﺭﺍﮎ ﺍﺑﻼﻍ ﮔﺮﺩﯾﺪ.
۱۳۹۵ بهمن ۱۰, یکشنبه
با وجود شکاف میان حامیان”انجیلی” دونالد ترامپ، همهپرسیهای اخیر نشان میدهد که نامزد ریاست جمهوری جمهوریخواهان حدود هفتاد درصد آرای سفیدهای انجیلی را جذب کرده است. campaign-2016-evangel به گزارش«محبت نیوز»در شرایطی که این روزها موج بزرگی از اتهامات به سمت “دونالد ترامپ” نامزد جمهوری خواه ریاست جمهوری آمریکا به راه افتاده است و بحث بر سر عقب افتادن وی در نظر سنجی ها از “هیلاری کلینتون” دموکرات داغ می باشد اما همهپرسیهای اخیر نشان میدهد که نامزد ریاست جمهوری «جمهوریخواهان» هفتاد درصد رأی سفیدهای پروتستان انجیلی را جذب کرده است. پس از انتشار یک ویدئویی قدیمی از دونالد ترامپ که حاوی عبارات ناشایست جنسی وی به زنان بود، ظاهرن در میان حامیان پروتستان انجیلی وی شکاف ایجاد شده است. اما پشتیبانی برخی از حامیان معتبر و عالیرتبهی مسیحی وی نظیر رئیس دانشگاه لیبرتی “جری فالول جونیور” همچنان برجاست. به نقل از خبرگزاری اسوشیتدپرس، در میان آنانی که از وی روی برگرداندند محقق معروف الهیات “واین گرودم” دیده میشود که تأیید وی برای دیگر مسیحیانی که از نامزد جمهوریخواهان حمایت کردند، بسیار با اهمیت تلقی شد. مجلهی معتبر پروتستان انجیلی، مسیحیت، روز دوشنبه نوشت ترامپ «دقیقن همانی است که در انجیل از او به نام ابله یاد میشود». جیمز مک دانلد نیز از کلیسای هاروست بایبل در ایلینوز و عضو شورای مشورتی انجیلی ترامپ، از عبارات نامزد ریاست جمهوری با عنوان «مزخرفات ضد زن» یاد کرد. بث مور، نویسنده، انجیلی محبوب، در توئیتی نوشت که وی از جمله بیشمار زنانی است که مورد تعرض و آزار جنسی قرار داشتهاند و «از این وضعیت به جان آمدهاند». وی هشدار داد که این رفتار زمانی بیشتر رایج میشود که برخی از رهبران مسیحی به حساسیت آن توجه نمیکنند». اما در این بین جیمز دابسون از رادیو گفتار خانواده هر چند سخنان ترامپ را محکوم کرد ولی حمایت کلینتون از کورتاژ را نیز جنایت خواند. با وجود تمام انتقاداتی که در میان برخی رهبران پروتستان های انجیلی به ترامپ وارد شده است اما آشکار گردید که محافظهکاران مسیحی در حمایت از نامزد جمهوریخواهان متحد شدهاند. همهپرسیهای اخیر نشان میدهد که نامزد ریاست جمهوری جمهوریخواهان حدود هفتاد درصد آرای سفیدهای انجیلی را جذب کرده است. این مطلب را به اشتراک بگذارید:
۱۳۹۵ بهمن ۸, جمعه
اینکه یاد بگیریم دیگران را چگونه متقاعد کنیم، خیلی جاها به کارمان میآید. یک وقت لازم است رئیستان را با زبان متقاعد کنید که روی فلان پروژه سرمایهگذاری کند، گاهی هم پیش میآید که با زبان خوش از یک بچه مهدکودکی بخواهید قبل از خواب مسواک بزند یا کسی که قصد خودکشی دارد را از لب سکوی مترو به عقب فرابخوانید. اگر بدانید چطور این زبان را در کام خود بچرخانید که حرفهایتان متقاعدکننده باشد، خرتان از پل خواهد گذشت. پس بیمعطلی با ما باشید با ۱۵ راز افرادی که متقاعد کردن دیگران را خوب بلدند. اصولا به کسی میگویند آدم خوش سر و زبان که قادر باشد با چهار کلام حرف زدن آدمهای دیگر را متقاعد کند کاری که او میخواهد را انجام دهند. سلاح مخفی این افراد «فرو کردن خود در دل دیگران» است. با همین زبان ۱۰ سانتیمتریشان کاری میکنند که نه تنها شیفتهی نظراتشان بشوید، بلکه کشته و مردهی خودشان هم بشوید. لابد میپرسید رازشان چیست؟ مخاطب خودشان را میشناسند آدم خوش سر و زبان مخاطب خودش را مثل کف دستش میشناسد و از این شناخت برای صحبت کردن به زبان او استفاده میکند. اگر بداند طرفش خجالتی است با لحنی آرام سر صحبت را باز میکند و اگر بداند مخاطبش پر جنب و جوش و قاطی پاتی است، پرحرارت سخن میراند. موقع گفتگو هر کسی قلق خودش را دارد و به کار گیری ظرافت در این راه باعث خواهد شد حرفهایتان راهی به گوش دیگران پیدا کند. با آدمها اتصال برقرار میکنند با آدمها اتصال برقرار میکنند اگر مردم بدانند شما چه جور آدمی هستید، امکان اینکه حرفی را ازتان قبول کنند و شما بتوانید آنها را متقاعد کنید، خیلی بیشتر است. تحقیقاتی در همین زمینه در دانشگاه استنفورد برگزار شد و از دانشجویان خواسته شد تا در سر کلاس با یکدیگر به توافقاتی برسند. ابتدا، بدون ارائه هیچگونه دستورالعملی، دانشجویان موفق شدند در ۵۵ درصد از مذاکرات به توافق برسند. اما پس از اینکه به دانشجویان گفته شد قبل از هر گونه مذاکره، پیشزمینهای از شخصیت خود را به طرف مقابل ارائه دهید، این میزان به ۹۰ درصد افزایش پیدا کرد. نکتهی کلیدی در اینجا این است که از گیر افتادن در پس و پیش بحث خودداری کنید. کسی که دارید باهاش صحبت میکنید یک آدمیزاد است، نه یک حریف یا سیبل تیراندازی. فارغ از اینکه محتوای گفتگویتان تا چه حد متقاعدکننده باشد، اگر نتوانید با طرف مقابل یک رابطهی آدمیزادی تشکیل بدهید، حرفتان هیچ اثری در او نخواهد داشت. سعی نمیکنند حرفشان را زورکی به کرسی بنشانند آدمهایی که راز متقاعد کردن دیگران و اصول تاثیرگذاری را خوب میدانند، اهل زورتپان کردن نظراتشان در حلق دیگران نیستند، در عوض با آرامش و اعتماد به نفس، پرده از روی ایدههایشان برمیدارند. حرفی که قرار باشد به زور داد و قال به کرسی بنشیند مفت نمیارزد. شیوهی «الان حالیات میکنم حق با کیه» در بهترین حالت باعث جیم شدن طرف مقابل خواهد شد. آدم خوش سر و زبان در گفتگو زیادهخواه نیست. حواسش هست که برای حفظ جایگاه فتیلهی خود را بالا نکشد، چرا که میداند زیرک بودن در این است که در دراز مدت قلب آدمها را تسخیر کنی، نه اینکه با بحث کردن فتیلهپیچشان کنی. اگر در بحثی بودید که بالا گرفت، سعی کنید اعتماد به نفس خودتان را حفظ کنید اما آرامشتان را از دست ندهید. عجول نباشید و لجاجت را کنار بگذارید. مطمئن باشید که اگر ایدهتان واقعا خوب است، کافی است به دیگران وقت بدهید تا آن را به درستی درک کنند. مثل موش ترسو نیستند طرف دیگر بوم این است که ایدهی خودتان را با ترس و لرز بهصورت سؤالی مطرح کنید یا طوری آن را بیان کنید که انگار مستلزم تأیید دیگران است. اگر آدم خجالتیای هستید سعی کنید ایدههایتان را به شکل خبری و یا «دانستنیهای جالب» بیان کنید تا مخاطبتان را به فکر فرو ببرد. شاخ و برگهای اضافی را هم از حرفهایتان هرس کنید. کجای «به نظر من» یا «امکانش هست که» باعث خواهد شد حرفهای شما ترغیبکنندهتر به نظر برسند؟ از زبان بدن مثبت استفاده میکنند زبان بدن اگر میخواهید موقع صحبت کردن ذهن آدمها را درگیر خودتان بکنید، بد نیست از حرکات و حالات بدن و لحن صدای خود آگاه باشید. استفاده کردن از لحن مشتاقانه، باز کردن دستها از یکدیگر، حفظ ارتباط چشمی و متمایل کردن بدن به سمت فردی که دارد صحبت میکند، همگی از مثالهای زبان بدن مثبت به شمار میروند. زبان بدن مثل زیرنویسی برای حرفهای شما عمل میکنند. اگر این زیرنویس با صحبتهایتان هماهنگ باشد، شنونده مجذوب صحبت کردن شما خواهد شد و حرفهایتان راحتتر متقاعدش خواهند کرد. پس یکی از رازهای خوش سر و زبانی این است که «چگونه گفتن از چه چیزی گفتن مهمتر است». مقاله مرتبط: ۲۳ ترفند زبان بدن که شما را دوستداشتنی میکند واضح و دقیق حرف میزنند آدم خوش سر و زبان قادر است محتویات داخل ذهنش را خیلی سریع و واضح برای دیگران بیان کند نه اینکه پت پت کند و حرفهای اضافه بزند. اگر به چیزی که بر زبان میآورید به خوبی احاطه داشته باشید، آنگاه توضیح دادن آن به کسی که با آن موضوع آشنا نیست، کار چندان سختی نخواهد بود. یعنی باید چنان به سوژهی مورد بحثتان مسلط باشید که حتی بتوانید آن را به یک بچهی دماغو هم توضیح بدهید. مقاله مرتبط: ۱۱ راه ساده برای تقویت فن بیان کاربن نیستند خود اورجینالشان هستند. اصل بودن و راستگویی از ملزومات خوش سر و زبانی است. جنس قلابی مشتری ندارد. آدمها مجذوب کسانی میشوند که جنس اصل هستند. به جنس اصل است که میتوان اعتماد کرد چه میخواهد آدم باشد چه چرخگوشت. نمیدانم چطور میتوان به کسی اعتماد کرد که واقعا مشخص نباشد چه جور آدمی هست و چه احساساتی دارد. آدم خوش سر و زبان خودش را میشناسد و به اندازهی کافی هم به خودش اعتماد به نفس دارد که از بیان کردن درونیاتش خجالت نکشد. اگر سعی کنید تمرکزتان را بگذارید روی چیزهایی که شما را به عنوان یک فرد خوشحال میکنند، صد برابر جذابتر و خوش سر و زبانتر از آن زمانی خواهید شد که زور بزنید کس دیگری باشید تا بلکه نگاه مردم را به خود جلب کنید. مقاله مرتبط: چطور اوریجینال باشیم؟ نظرات دیگران را تصدیق میکنند تصدیق کردن دیگران یکی از تاکتیکهای قدرتمند خوش سر و زبانی این است که در جایی از بحث و گفتگو نظرات طرف مقابل را تصدیق کنید. به هر حال بیعیب و خطا که نیستید و در جاهایی از بحث ممکن است حق با دیگری باشد. تصدیق کردن نظر طرف مقابل، نشانهی روشنفکری و ارادهی نیکو برای بهتر شدن است. اگر بر خلاف کوالا که به درخت میچسبد، با سماجت به حرفتان نچسبید، در واقع دارید به مخاطبتان میگویید که عمیقا برایش ارزش قائلید. آسمان به زمین نمیآید اگر وسط بحث به جای پارازیت-وِل-دادنهایی نظیر «اوکی، حتما درست میگی!» برگردید و صادقانه بگویید «حق با توئه. منطقی بود حرفت». حرف زدن مثل پینگپُنگ میماند. خیلی وقتها هم سرویس حریفان در زمین شما میخوابد. هیچ پینگپنگبازی هر روز از خواب بلند نمیشود به امید اینکه تا آخر عمرش بقیه را ۲۱-۰ شکست بدهد. آدم خوش سر و زبان بازندهی بدی نیست که هر وقت حریفش از او امتیاز گرفت راکت را بکوبد روی میز. سؤالهای خوبی میپرسند یکی از بزرگترین اشتباهات آدمها در حین صحبت کردن این است که به جای خوب گوش کردن به حرف طرف مقابل، حواسشان به این است که هنوز جملهی یارو به انتها نرسیده، عینهو اژدر زیردریایی حرف خودشان را وِل بدهند. گوششان هیچ ایرادی ندارد؛ در واقع تک تک کلمات را خیلی خوب میشنوند، اما صبر نمیکنند تا معنی آنها را هم آنالیز کنند. راه آسانی که برای مهار اژدر وجود دارد این است که میان حرفهای طرف، راجع به چیزهایی که میگوید از او سؤال بپرسیم. آدمها ناراحت میشوند که بفهمند به حرفهایشان گوش نمیدهیم. این سؤال پرسیدن ما فایدهاش این است که طرف مقابل نه تنها متوجه میشود که گل لگد نمیکند، بلکه ما آنقدر پیگیر هستیم که اگر جایی رد حرفهایش را گم کردیم سعی میکنیم با سؤال کردن دوباره خودمان را به او برسانیم. باورتان نمیشود که طرف مقابل چه احساس خوبی از حرف زدن خود به دست میآورد و این را مرهون شماست. او قطعا دفعهی بعد هم برای صحبت کردن دنبال شما خواهد گشت. تصویرسازی میکنند تحقیقات علمی نشان میدهند که آدمها با تصویرسازی زودتر قانع میشوند. آدمهای خوش سر و زبان که روشهای متقاعد کردن دیگران را خوب میدانند، گنجینهی قدرتمندی از تصاویر ذهنی دارند که موقع صحبت کردن به خوبی ازش استفاده میکنند. وقتهایی که موضوعات بیش از حد انتزاعی باشند و نتوان تصویری از آنها ارائه داد، آدم خوش سر و زبان شروع میکند داستانی تعریف کند که به ایدهاش زندگی ببخشد. اگر داستان خوبی تعریف کنید، تصویری از حرفهای شما در ذهن گیرنده ایجاد میشود که به سختی فراموش میشود و به راحتی به یاد آورده میشود. همان اول کار جلوهی قدرتمندی از خود به جا میگذارند کاراکتر قدرتمند تحقیقات نشان میدهند که بیشتر مردم در همان ۷ ثانیه اولی که چشمشان به شما میافتد، تصمیمشان را میگیرند که ازتان بدشان بیاید یا خوششان بیاید. از ثانیهی ۸ به بعد تا آخر مکالمه، پیش خودشان سبک سنگین میکنند که آیا تصمیم اولیهشان درست بوده یا نه. خب اینکه خیلی بد است! البته اگر با این قضیه آگاهانه برخورد کنید چه بسا که حسابی به نفعتان تمام شود و اسم خودتان را در دفترچهتلفن طرف به عنوان یک آدم باحال ذخیره کنید. چیزهایی که باید رعایت کنید عبارتند از: زبان بدن مثبت، حالت ایستادن یا نشستن قدرتمند، محکم دست دادن، لبخند خوشگل و باز بودن شانهها در حین صحبت کردن. این روش تضمینی است. میدانند کِی باید عقبنشینی کنند سخنان ضربتی با مقولهی خوش سر و زبانی به هیچ رقم آبشان در یک جوی نمیرود؛ در نتیجه با ملایمت برخورد کنید. تحقیقات نشان دادهاند که وقتی بخواهید به شیوههای اورژانسی آدمها را به موافقت با خود دربیاورید، آدمها ترجیح میدهند روی مواضع خودشان بیشتر پافشاری کنند. آژیر زدن شما باعث میشود که بیفتند جلوی شما و راه را بهتان ببندند. اگر مو لای درز حرفتان نمیرود پس نگران چه هستید؟ آمبولانس را خاموش کنید و اجازه بدهید زمان کار خودش را بکند. معمولا ایدههای خوب مثل ترشیبندری هستند. زمان میبرد تا جا بیفتند. آدمها را به اسم صدا میزنند اسم هر کسی بخش جداییناپذیر هویتش است و موقعی که دیگران آدم را به اسمش صدا میزنند احساس خاصی به آدم دست میدهد. آدمهای خوش سر و زبان حواسشان هست هر دفعه که هر شخصی را در حین راه رفتن هم دیدند او را به اسمش صدا کنند، نه اینکه فقط وقت حال و احوالپرسی باهاش اسمش را به کار ببرند. تحقیقات نشان میدهند به کار بردن اسم برای خطاب کردن اشخاص باعث میشود اعتبارتان پیش آن شخص تأیید شود. اگر از آن آدمهایی هستید که فقط قیافهها یادشان میماند و موقع به خاطر آوردن اسامی ریپ میزنند، بد نیست کمی تمرین حافظه کنید تا این نقیصه برطرف شود. اگر دفعهی اولی است که با کسی ملاقات میکنید و پس از معرفی اسمش را درست نشنیدید یا همان لحظه فراموشتان شد، خجالت نکشید. ارزشش را دارد که برای بار دوم اسمش را بپرسید. آدمهای حالبِدهای هستند خوش سر و زبانها جایی نمیخوابند که زیرش آب بدهد. آنها میدانند چطور و کِی سر موضعشان سفت و سخت باقی بمانند و در عین حال چه موقعی و چطور آسان بگیرند. اگر همه چیز را دست خودتان بگیرید که باعث خوشحالی بقیه نمیشود. چیزهای خوب باید دست بچرخد تا همه احساس خوشحالی کنند. آدم خوش سر و زبان این کار را میکند چون میداند که در دراز مدت باعث میشود احترام آدمها را به دست بیاورد؛ هر چه باشد موفق بودن بهتر از «درست بودن» است. لبخند میزنند لبخند آدمها به طور طبیعی (و البته ناخواسته) زبان بدن آدمی که باهاش صحبت میکنند را آینه میکنند. اگر میخواهید دیگران شما را باور کنند و دوستتان داشته باشند، موقعی که باهاشان صحبت میکنید لبخند بزنید تا آنها هم بیاختیار لطف شما را جبران کرده و لبخندی به شما برگردانند. آدمهای خوش سر و زبان را زیاد در حال لبخند زدن میبینید، چون شور و شوق خاصی برای محقق شدن ایدههایشان در سر دارند و این خوشحالیشان واگیردار است.
برای لیلا عبدینژاد نوکیش مسیحی اهل مهرشهر کرج که پیش از این گزارش شده بود در بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری میشود، قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی صادر شده است. به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از فعالان حقوق بشر، لیلا عبدی نژاد فرزند موسی متولد ۱۳۵۶، متاهل و نوکیش مسیحی اهل مهرشهر کرج در استان البرز روز یکشنبه شب، شانزدهم خردادماه توسط ماموران امنیتی در منزل مسکونیاش بازداشت شد. یک منبع نزدیک به خانواده عبدینژاد در گفتگو با گزارشگر هرانا در مورد آخرین تحولات پرونده این نوکیش مسیحی گفت: “مسئولین قضایی با خانواده خانم عبدینژاد تماس گرفته و اعلام کردهاند برای ایشان قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی صادر شده است که خانواده او در تلاش برای تهیه وثیقه و تودیع آن هستند.” شایان ذکر است ماموران امنیتی هنگام بازداشت این شهروند اهل مهرشهر کرج به پدر و همسر وی اعلام کرده بودند اتهام وی «تبلیغ دین مسیحیت» است.
۱۳۹۵ بهمن ۵, سهشنبه
ه گزارش جامعهی دفاع از حقوق بشر در ایران (عضو فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر): امروز سه کارشناس سازمان ملل، عاصمه جهانگیر (گزارشگر ویژهی وضعیت حقوق بشر در ایران)، آنیِس کالامار (گزارشگر ویژهی اعدامهای فراقضایی، فوری یا خودسرانه) و بِنیام داویت مِزمور (رئیس کمیتهی حقوق کودک)، از جمهوری اسلامی ایران خواستند اقدامهای مربوط به اعدام متهم نوجوان سجاد سنجری را متوقف کند. به گفتهی این سه کارشناس، این متهم نوجوان در سال ۲۰۱۲ که بهخاطر قتل مردی با چاقو در سال به اعدام محکوم شد، ۱۵ ساله بود. وی در بهمن ۱۳۹۲ بر اساس مقررات قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ دوباره محاکمه شد. اما در خرداد ۱۳۹۴، دادگاه کیفری استان کرمانشاه رأی داد که او در زمان ارتکاب جرم اتهامی از رشد عقلی کافی برای درک ماهیت جرم برخوردار بوده است و اظهارات او در مورد دفاع از خود علیه اقدام به تجاوز را رد کرد. دادگاه حکم اعدام را تأیید کرد و دیوان عالی کشور نیز در مرداد ۱۳۹۵ این حکم اعدام را ابرام کرد. این سه کارشناس سازمان ملل تأکید کردند: «دولتمردان ایران باید فوری اقدامهای مربوط به اعدام این نوجوان را متوقف و با رعایت موازین بینالمللی در مورد مجازات اعدام حکم اعدام او را لغو کنند.» حکم اعدام چندین نوجوان دیگر نیز پس از محاکمه دوباره و رأی به رشد عقلی کافی آنها تأیید شده است. از زمان تصویب قانون مجازات اسلامی در سال ۱۳۹۲، پانزده نوجوان دیگر بر اساس مقررات آن قانون به اعدام محکوم شدهاند. کمیتهی حقوق کودک در ژانویه ۲۰۱۶ از ایران خواست اعدام کودکان و اشخاصی را که در زمان ارتکاب جرم اتهامی کمتر از ۱۸ سال داشته اند، متوقف کند. دو تن از کارشناسان، خانم جهانگیر و خانم کالامار، همچنین ناراحتی شدید خود را از گزارشهای مربوط به اعدام ۱۶ متهم مواد مخدر در روز ۱۴ ژانویه ابراز و اعلام کردند: «بر اساس حقوق بینالمللی، کشورهایی که مجازات اعدام را اجرا میکنند، باید آن را فقط در مورد مهمترین جنایتها ـ یعنی قتل عمد ـ بهکار برند. این توصیف جرایم مربوط به مواد مخدر را دربر نمیگیرد. به علاوه، اطلاعات دریافتی نشان میدهد که محاکمهی بعضی از این متهمان در اثر نقض تضمینهای اجرای عدالت خدشه دار شده است و در محاکمهی آنها موازین بینالمللی محاکمهی عادلانه نشده است. احکام اعدامی که برخلاف تعهدات بینالمللی دولت صادر شود غیرقانونی و معادل اعدام خودسرانه است.» در دو سال گذشته، بیش از ۱.۰۰۰ تن در ایران به اتهامهای مربوط به مواد مخدر اعدام شدهاند و در حدود ۵.۰۰۰ متهم مواد مخدر اکنون محکوم به اعدام هستند. این دو گزارشگر اعلام کردند: «تا زمانی که مجازات اعدام برای اتهامهای مربوط به مواد مخدر در ایران ملغا نشده، اعدامهای مربوط به این اتهامها باید به تعلیق درآید و کلیهی اعدامهای مربوط به این اتهامها متوقف شود.» به اعلام این گزارشگران، حمله به مدافعان حقوق بشری که در ایران علیه مجازات اعدام مبارزه میکنند، افزایش یافته است. چندین فعال مخالفِ مجازات اعدام در سال ۲۰۱۶ به حکمهای بلندمدت زندان محکوم شدهاند. در پی انتشار بیانیهی کارشناسان سازمان ملل، روپرِت کُلویل، سخنگوی کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، نیز خواستِ توقف اعدام سجادی سنجری را تکرار کرد و گفت: ایران یکی از معدود کشورهایی است که هنوز متهمان نوجوان را اعدام میکند و این در مغایرت با تعهدات بینالمللی این کشور بر اساس حقوق بینالمللی حقوق بشر است که اعدام اشخاص زیر ۱۸ سال را صرفنظر از شرایط ارتکاب جرم، ممنوع کرده است. دستکم پنج متهم نوجوان در سال ۲۰۱۶ اعدام شدهاند و بیش از ۷۸ تن دیگر محکوم به اعدام هستند، گرچه شمار واقعی بهاحتمال بسیار بیشتر از این است. اعدام متهمان نوجوان نفرتانگیز است و ما از ایران میخواهیم برای همیشه به این رویه پایان دهد. این سخنگو همچنین با محکوم کردن اعدام شماری از محکومان مواد مخدر در روزهای اخیر، از جمله ۱۴ تن در زندان مرکزی کرج و ۲ تن در زندان مرکزی رشت، گفت: بر اساس توضیح کمیته حقوق بشر سازمان ملل در مورد حقوق بینالمللی حقوق بشر، اتهامهای مواد مخدر در ردیف مهمترین جنایتها به شمار نمیروند و بدین لحاظ اسفانگیز است که ایران هنوز مجازات اعدام را بهخاطر اتهامهای مواد مخدر اجرا میکند. در پی انتشار بیانیهی کارشناسان سازمان ملل، روپرِت کُلویل، سخنگوی کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، نیز خواستِ توقف اعدام سجادی سنجری را تکرار کرد و گفت: ایران یکی از معدود کشورهایی است که هنوز متهمان نوجوان را اعدام میکند و این در مغایرت با تعهدات بینالمللی این کشور بر اساس حقوق بینالمللی حقوق بشر است که اعدام اشخاص زیر ۱۸ سال را صرفنظر از شرایط ارتکاب جرم، ممنوع کرده است. دستکم پنج متهم نوجوان در سال ۲۰۱۶ اعدام شدهاند و بیش از ۷۸ تن دیگر محکوم به اعدام هستند، گرچه شمار واقعی بهاحتمال بسیار بیشتر از این است. اعدام متهمان نوجوان نفرتانگیز است و ما از ایران میخواهیم برای همیشه به این رویه پایان دهد. این سخنگو همچنین با محکوم کردن اعدام شماری از محکومان مواد مخدر در روزهای اخیر، از جمله ۱۴ تن در زندان مرکزی کرج و ۲ تن در زندان مرکزی رشت، گفت: بر اساس توضیح کمیته حقوق بشر سازمان ملل در مورد حقوق بینالمللی حقوق بشر، اتهامهای مواد مخدر در ردیف مهمترین جنایتها به شمار نمیروند و بدین لحاظ اسفانگیز است که ایران هنوز مجازات اعدام را بهخاطر اتهامهای مواد مخدر اجرا میکند. منبع:DDHI
خبرگزاری اف سی ان ان:آنان اولین شخصیتهای مذهبی بودند که عیسی را پرستش کردند.شرقی هایی که از دوردست آمده بودند مسیح پادشاه یهود را بیابند و ارمغان خود را به مناسبت زادروزش تقدیم کنند.زر، مر و کندر را از سرزمینشان برای نوزاد تازه تولد به ارمغان آوردند تا در تاریخ به یادگار بماند. و چه خاطره ای با ارزش تر از این که دیدار آنان با خداوندشان در انجیل متی به یادگار ماند. در انجیل از دیدار این سه مغ با عیسی مسیح گزارش شده است.به طوری که این دیدار در داستان تولد عیسی نقشی کلیدی را بازی کرده است. اما این که این سه نفر از چه سرزمینی افتخار این دیدار را کسب کرده اند، پرسشی است که قرنهاست اذهان را به خود مشغول کرده، اما شواهد بیشماری حکایت از آن دارد که ایرانی بوده اند. در نوشته انجیل ذکر شده که آنها از شرق آمدند. این شرق به صورت سنتی سرزمین بابل، پارس و یا یهودیان یمن را در بر می گرفته است. در نقاشیهای بیزانس مربوط به سال ۵۶۵ میلادی هم سه مغ در لباسهای پارسی به تصویر کشیده شده اند. در ناتال ریز ماجوس یا همان مجسمه شاهان مجوس در برزیل هم از این سه تن به نامهای : لهراسب ؛ جاماسب و گشتاسب یاد شده است . نامهای دیگری که در زبانهایی غیر از پارسی (در متون مسیحی ) بدان اشاره شده عبارتند از : کاسپار ؛ ملکیور و پالتازار . در متون ارمنی هم آمده که این سه مغ از کشورهای پارس، هند و عربستان هستند. وعده مغها از زاده شدن پادشاه یهودیان باعث خشم و ترس هِرود شد و باعث شد که او مانند فرعون دستور به قتل تمامی فرزندان پسر بدهد. ولیکن چون عیسی و خانواده اش به مصر فرار کرده بودند از این اتفاق مصون ماندند. در داستان تولد عیسی، او مانند موسی به دنیا می آید و مانند موسی دشمنانش در هنگام خردسالی قصد جانش را می کنند. محل دفن مغها به صورت کامل مشخص نیست، ولی تاکنون ادعاهایی در این باره شده است. در سفرنامه مارکوپولو که در سال ۱۲۷۰ از تهران بازدید کرده، مقبره و آرامگاه این سه تن در مکانی مربعی شکل در ساوه نزدیکی تهران تخمین زده شده که در اثری از استاد حسین بهزاد نگارگر ایرانی آمده است. مارکوپولو، کتاب میلیون، جلد اول آورده است:« در پارس شهر صبا وجود دارد که از آن سه مغ آمدند و در این شهر نیز دفن شدند در سه مقبره بزرگ و بسیار زیبا، پهلو به پهلو. و بالای آن نیز یک ساختمان مربع شکل است که بسیار زیبا حفظ شده است. بدنها به صورت کامل هستند و حتی مو و ریش آنان نیز حفظ شده است. » مارکوپولوی ونیزی که در قرن سیزدهم میلادی به عنوان اولین مسیحی اروپایی به ایران آمده، در سفرنامه خود نوشته در ایران شهری هست به نام سبا (که منظور شهر ساوه کنونی است) که از آنجا سه مغ به نامهای گاسپار Gaspar ملکوئیرMelchoir و بالتاسار Balthasar برخاسته و برای پرستش عیسی مسیح به بیتاللحم رفتهاند و هر سه نفر آنها با ریش و زلف در مقبره مجللی مدفونند. مارکوپولو خود اظهار داشته که در سال ۱۲۷۰ میلادی در شهر ساوه اهالی شهر مقبره سه ماگی را به او نشان داده اند که ظهور موعود یا مسیح را پیش بینی کرده بودند. مارکوپولو در شهر راجع به این سه نفر تحقیقات مفصلی کرد ولی هیچ کس نتوانست اطلاعات صحیحی درباره آنها به وی بدهد، جز این که در زمان قدیم آن سه مغ در آنجا(ساوه) به خاک سپرده شدهاند. قبر این سه حواری مسیح در روستای انجیل اوند هست که به اشتباه این روستا رو انجیر آوند می نامند. در حالی که این روستا با نام انجیل کتاب مقدس مسیحیان است . و مقبره ها هنوز موجود است.اما طبق اطلاعات شفاهی قبر این بزرگان نبش شده و جنازه ها به آلمان فرستاده شده اند. برخی مسیحیان هم معتقدند مقبره این سه نفر در کلیسای بزرگ شهر کلن آلمان واقع است. مقبره دیگری در فلسطین به نام مقبره سه پادشاه وجود دارد که گاهی محل دفن سه مغ در نظر گرفته می شود.
مسیحیت در دورۀ ساسانیان حکومت پارتیان یا اشکانیان پس از حدود ۵۰۰ سال توسط اردشیر بابکان منقرض شد و سلسلۀ جدیدی بهنام ساسانیان پا بهعرصۀ تاریخ ایران نهاد. نام این سلسله از پدر بابک بهنام ساسان اخذ شده که ریاست آتشکدۀ آناهیتا را در شهر استخر بهعهده داشت و چون این اشخاص نزدیکی خاصی با دین زرتشت در ایران داشتند این سلسله به مذهب بهای زیادی داد و باعث شد که در دوران حکومت این سلسله تحول شگرفی در سیاست ایران بهوجود آید. بنیانگذار این سلسله دین زرتشت را احیا کرده و آن را مذهب رسمی کشور اعلام نمود. بدین صورت برای اولین بار مذهب و حکومت در هم آمیخته شد و گروهی از اقشار ملت بهنام روحانیون که عنوان موبد را داشتند وارد قدرت سیاسی کشور شدند. در دوران پادشاهان اولیۀ ساسانیان شواهد اندکی بر آزار و اذیت مذاهب اقلیت همانند مسیحیت وجود دارد. بهنظر میرسد که آنها تحت حکومت ساسانیان همانقدر آزادی مذهبی داشتند که تحت حکومت اشکانیان. شاید بهترین دلیل برای عدم توجه به آنها این باشد که حکومت سخت مشغول جنگ با رومیان بود و به گروههای کوچک مذهبی چون مسیحیت اهمیت نمیداد، البته تا جایی که خطری برای امنیت ملی ایجاد نکنند. در این دوران یهودیان و مسیحیان که اغلب تحت آزار و اذیت روم قرار داشتند به ایران پناهنده شده بودند. با تمام بررسیها این واقعیت باقی میماند که قرن اول ساسانیان زمانی بوده که در راه بسط و توسعۀ کلیسای ایران مخالفتی از جانب رژیم صورت نمیگیرد. در کنار مسائل مذهبی مسائل سیاسی نیز موقعیت مسیحیت را تحت تأثیر خود قرار داد. در زمان شاپور اول که جانشین اردشیر بود جنگ بین ایران و روم شروع شد. در این جنگ شاپور غالب شد و والرین امپراطور روم و عده زیادی از همراهان او را اسیر کرد و به ایران آورد. این اسرا در شهری در خوزستان فعلی بهنام جندیشاپور جا گرفتند. عدهای از این اسرا مسیحی بودند و دیمتریوس اسقف انطاکیه نیز در بین آنان بود. این شهر تا بعد از حمله اعراب مرکز علمی و پزشکی ایران بود و عده زیادی از پزشکان و علمای این شهر مسیحی بودند. اولین اسقف مشهور که در کلیسای ایران از او نام برده شده شخصی بهنام پاپا بود که در شهر تیسفون پایتخت سلسله ساسانی، مقام اسقفی را داشت. تعقیب و آزار بزرگ واقعۀ بزرگ و جدید در قرن چهارم برای کلیسا در پارس رابطۀ مسیحیت با یهودیت یا آغاز صومعهگرایی نبود و نه حتی ظهور یک سازماندهی ملی کلیسایی، بلکه تعقیب و آزار بزرگی بود که در حدود سال ۳۴۰ بر مسیحیان ایران وارد آمد. یکی از دلایل مهم و تأثیرگذار برای این تعقیب و آزار واقعۀ تاریخی مسیحی شدن کنستانتین امپراطور روم بود که مسیحیت را مذهب رسمی امپراطوری خویش اعلام کرد. در حقیقت این مسیحیت رومی بود و نه زرتشتگرایی پارسی که موجب چیزی شد که تعقیب و آزار نام گرفته است. با وجودی که انگیزههای مذهبی هرگز بیمناسبت نبودهاند، دلیل عمدۀ تعقیب و آزار سیاسی بود. هنگامی که روم مسیحی شد دشمن دیرینهاش یعنی ایران ضدمسیحی گردید. تا این زمان وضع برعکس بوده است. در سیصد سال اول میلادی، در غرب، مسیحیان مورد تعقیب و آزار قرار گرفته بودند و در شرق آنان را تحمل میکردند. شهادتهایی که در شهرهایی چون ادسا بهوقوع پیوست توسط رومیها انجام شد و نه ایرانیان و این با اعلامیه تراژان، امپراطور روم (۹۸-۱۱۷) شروع شد. تحت حکومت او شهادتهای افسانهای شابیل، بابای و بارصوما اتفاق افتاد. این روم بود که برای اولین بار مسیحیت را غیرقانونی اعلام نمود. در سال ۳۱۲ بود که اولین بیانیۀ روم دربارۀ تحمل و سازگاری امضاء شد. در کتاب شهدا آمده است که: «آنگاه قربانی کردن متوقف شد و در میان اجتماعات صلح برقرار گردید. شمشیرها غلاف شدند و کشتار مسیحیان متوقف گردید. از آن زمان تاکنون هیچکس کشته نشده است. کنستانتین رئیس فاتحین حکومت میکند و اینک صلیب تاج امپراطور فاتح است». برای ۲۵۰ سال ایران پناهگاهی برای مسیحیان در برابر تعقیب و آزار رومیها بوده است. تا زمانیکه امپراطوران روم مسیحیان را دشمنان خود میدانستند، پادشاهان ایران به دوستی با مسیحیان تمایل داشتند. در حدود سال ۳۱۵ میلادی بود که یک نامه خلاف مصلحت، از طرف کنستانتین به همتای خود شاپور دوم نوشته شد که در نتیجۀ آن تغییری اساسی در نظرات حکومت ایران نسبت به مسیحیان بهوجود آمد. کنستانتین فکر میکرد که بهنفع دوستان مسیحیاش در ایران نامه مینویسد، اما فقط موفق شد آنها را هوشیار نماید. او به شاه جوان چنین نوشت: «من خوشحال میشوم که بشنوم بهترین استانهای پارس با مسیحیان مزین شدهاند... چون شما بسیار قدرتمند و متدین هستید، من آنها را به دستهای شما میسپارم و در پناه حمایت شما قرار میدهم». این کافی بود که هر فرمانروای ایرانی را که حدود ۳ قرن با روم در جنگ بود نسبت به ظهور یک ستون پنجم مشکوک نماید. یوزبیوس تاریخنویس گزارش میدهد که اسقفان رومی آماده بودند تا در کنار امپراطوران خود «توسط نیایشها به خدا که تمام پیروزیها از او صادر میشود به جنگ با او و برای او شرکت کنند.» جفای زمان شاپور دوم در سال ۳۳۷ میلادی کنستانتین امپراطور روم درگذشت و جنگهای بیشتری بین ایران و روم درگرفت. در طول این جنگهای متعدد مسیحیان ساکن قلمرو ساسانی که همکیش رومیان بودند طبیعتاً مورد سوءظن قرار داشتند. در دربار این گرایش وجود داشت که ایشان را خائن و جاسوس بپندارند. تعقیب و آزار در سال ۳۳۹ یا ۳۴۰ در زمان حکمرانی شاپور دوم که ۷۰ سال بر ایران حکومت کرد (۳۰۹-۳۷۹)، طولانیتر از هر پادشاهی قبل و بعد از او، شروع شد. این دورانی بود از جنگها و تعقیب و آزارها، برخورد امپراطوریها و احیای پادشاهی ایران، مسیحی شدن روم و تجزیۀ کلیسای ایران به مدت دو نسل. اولین اعلامیۀ شاپور دوم شامل این فرمان بود که مسیحیان موظفند مالیات مضاعفی بپردازند و برای این کار شمعون برصباع اسقف پایتخت (تیسفون) را مسئول جمعآوری آنها نمود. شمعون بدون ترس اخذ مالیات را بهعنوان عملی غیرعادلانه محکوم نمود و اعلام کرد: «من باجگیر نیستم بلکه شبان گلۀ خداوندم». سرانجام شمعون بهقتل رسید و بههمراه او تعداد زیادی از راهبان و راهبهها نیز بهشهادت رسیدند و سپس کشتارها بهصورت عمومی و هولناکی آغاز شد. اعلامیۀ دیگری نیز به تخریب کلیساها و اعدام خادمینی که از شرکت در مراسم ملی پرستش خورشید امتناع میکردند فرمان میداد. در روزی که قرار بود این مراسم ملی انجام شود ۳۴۴ نفر جان خود را از دست دادند. برای دو دهه یا بیشتر در سراسر امپراطوری مسیحیان را تعقیب و شکار مینمودند. گاهی چارچوب اقدامات شبیه قتلعام عمومی بود. پذیرش انجیل و ایمان به مسیح ابتدا در میان عناصر غیرایرانی یعنی یهودیان و سریانیها شروع به گسترش نمود. اما با شروع قرن چهارم ایرانیها هر روزه بیشتر به مسیح ایمان آوردند. برای ایمانداران ایرانی عضویت در کلیسا میتوانست به منزلۀ از دست دادن خانواده، حق مالکیت و حتی حیات شخص باشد. آنها دارای هیچ حق و حقوقی نبودند. عوامل اصلی قتلعامها نیز خادمین مذهبی زرتشتی بودند که مغ یا موبد نامیده میشدند. آنان از ادیان دیگر نفرت داشتند. بعضی کتب تعداد شهیدان مسیحی ایرانی را ۱۶۰۰ نفر تخمین میزنند. یک دهه قبل از مرگ شاپور بهنظر میرسد که از شدت جفاها کاسته شده باشد. ولی تعقیب و گریز هرگز پایان نپذیرفته بود. نفرت و تعصب همیشه مانند زغال افروخته در زیر نظم ناپایدار اجتماعی وجود داشته که گاه و بیگاه شعله میکشیده است. سازماندهی مجدد کلیسای ایران (۴۰۰-۶۵۱) دورۀ آرامش یزگرد اول در سال ۳۹۹ بهتخت پادشاهی ایران نشست. او در سالهای حکومت خود امپراطوری را از جنگ با غرب تا بههنگام مرگ دور نگاه داشت و نسبت به مسیحیان بسیار مهربان بود. تاریخنگاران ایرانی و عرب از یزدگرد بهنیکی یاد نمیکنند و به او عنوان یزدگرد حیلهگر، گناهکار و یا بزهکار دادهاند. با وجودی که حکومت او بیست سال صلح و آرامش برای ملت بهارمغان آورد، زرتشتیان هرگز او را بهخاطر دنبال کردن صلح با دشمن یعنی روم و اینک با مسیحیان نبخشیدند. مؤثرترین عامل در پیشبرد صلح مابین ایران و روم و در بهبود روابط بین شاه و زیردستان مسیحی او، خود پادشاه ایران نبود بلکه سفیر روم در ایران، یعنی اسقفی بینالنهرینی بهنام ماروتا. آرکادیوس امپراطور روم اسقف ماروتا را باید سه بار با هیئتی به دربار ایران فرستاده باشد (سالهای ۳۹۹، ۴۹۶ و ۴۱۰). او از دو نظر مورد لطف یزدگرد قرار گرفت. یکی اینکه اصلاً بینالنهرینی و شرقی بود و دیگری بر اساس روایتی طبیب بوده و یزدگرد پادشاه را از سردردهایی شفا داده است. ماروتا در زمانی استراتژیک به ایران آمد. زمانی که کلیسای شرق هنوز از ضربات سالهای تعقیب و آزار در گیجی و بهت بسر میبرد ماروتا دو تقاضا از پادشاه داشت. یکی این که فرمان آزادی کلیسای ایران اعلام گردد. دوم، اجازۀ تشکیل شورایی برای تنظیم امور کلیسایی داده شود که با هر دو موافقت شد. ماروتا فوراً اسقفی بهنام اسحاق را انتخاب کرد و با کمک او کلیساها را سروسامان داد و اعضای پراکنده را جمع نمود. فرمان آزادی در سال ۴۰۹ صادر شد. مطابق این فرمان مسیحیان اجازۀ بنای کلیساهایی که در زمان شاپور ویران شده بود را یافتند و توانستند بدون ترس خداوند را عبادت کنند. زندانیان مسیحی آزاد شدند و اسقفان اجازه یافتند که بدون دلهره بین کلیساهای ناحیۀ خود مسافرت کنند. بنابراین پس از ۳۰۰ سال اولین بار کلیسای ایران به رسمیت شناخته شد. به پیشنهاد ماروتا شورایی از اسقفان تشکیل گردید و با موافقت شاه این شورا بهسال ۴۱۰ در شهر تیسفون تشکیل شد. در این شورا پادشاه، اسقف اسحاق را به ریاست کل کلیساهای ایران مقرر کرد و اسقفان نیز قوانینی برای ادارۀ کلیساهای ایران ترتیب دادند که از این قرار است: • برای هر شهری یک اسقف کافی است و برای تعیین هر اسقف لازم است که سه اسقف در دستگذاری حاضر باشند. • عموم مسیحیان ایران موظف هستند که اعیاد میلاد و قیام را در مواقع معین نگاه دارند. • اسقف تیسفون پایتخت ساسانی عنوان مطران بزرگ و رأس همۀ اسقفان را یافت. ولی در این میان باز مسئله مهم دیگری ایجاد نگرانی کرد و بعدها خطرات زیادی برای کلیسا پیش آورد. در سال ۴۱۰ عدهای عقیده داشتند که کلیسای ایران باید بهکلی با کلیسای غرب قطع رابطه کند تا مورد تهمت طرفداری از روم و غرب قرار نگیرد. اینها عقیده داشتند که تمام بدبختیها در نتیجۀ این وابستگی به غرب است. ولی عدهای مایل به وابستگی کلیسای ایران به روم بودند و میگفتند که اعتبار کلیسای ایران بسته به این است که وابسته به کلیسای غرب باشد. در طی سالها و قرون گذشته تاریخ نشان داده که اعلامیۀ شاپور دوم و وابستگی بعضی از کلیساهای ایران به کلیساهای غرب سبب شده که مسیحیان ایرانی همیشه مورد این تهمت قرار گیرند که دنبالهرو و طرفدار غرب هستند و تا امروز هم مُهر غربزدگی و بعضی اوقات جاسوسی به مسیحیانی که در قلمرو ایران زندگی میکنند زده میشود. موبدان زرتشتی از اینکه مسیحیان آزادی بشارت داشتند و روز به روز تعداد ایمانداران زیاد میشد عصبانی و ناراحت بودند تا اینکه یزدگرد فوت کرد و در زمان سلطنت بهرام پنجم بهانۀ خوبی بهدستشان افتاد و آن این بود که در خوزستان عدهای از مسیحیان یک آتشکدۀ زرتشتیان را به آتش کشیدهاند. با این اقدام مجدداً جفا و تعدی به کلیساها از سر گرفته شد و عدۀ زیادی مجبور به فرار از ایران شدند. این عده به امپراطوری روم پناه بردند و در سال ۴۲۱ بهرام پنجم از دولت روم خواست که مسیحیان فراری را به ایران بازگرداند و این را بهانه برای جنگهای مرزی قرار داد. ولی یکسال بعد معاهدهای بین دو دولت برقرار شد که بهموجب آن زرتشتیان در روم و مسیحیان در ایران تحت حمایت قرار گیرند. انتشار مسیحیت با وجود همه جفاها، غارتها و کشتارها در تاریخ میخوانیم که در اوایل قرن پنجم میلادی در حدود ۴۰ ناحیۀ اسقفی در ایران وجود داشته و هر یک از این نواحی اسقفنشین عدۀ بسیار زیادی از مسیحیان ایرانی را در برمیگرفته زیرا در آن زمان رسم نبود که برای عده قلیلی یک اسقف مخصوص تعیین کنند. در سال ۴۲۴ شمارۀ نواحی به ۶۶ رسید. مسیحیت ابتدا در بینالنهرین ظهور کرد و بهتدریج به فلات ایران رسید بهطوری که در سال ۴۲۴شهرهای ری، اصفهان، نیشابور، مرو و هرات هر یک اسقف داشت. شورای دادیشوع (۴۲۴) و استقلال کلیسای آسیا این شورا یکی از شاخصترین شوراهای ایرانی بود. اولین شورا در ۴۱۰ میلادی بود که در آن اعلام شده بود که اسقف سلوکیه تیسفون برترین مقام در میان اسقفان شرق را داراست. شورای دادیشوع که چند جلسه هم داشت این نکته را اضافه نمود که این اسقف با هر پاتریارخ شرقی یا غربی برابر است و زیر دست هیچکس نیست. این اقدامی تفرقهآمیز نبود. این بیانیه اعلامیۀ مساوات مستقل بود نه جدایی کلیسایی. از دیدگاه آموزهای، کلیسای شرق و غرب توسط اعلامیه نیقیه هنوز متحد بودند. آنچه شورای دادیشوع را از شوراهای قبلی ایرانی جدا میکند این است که این شورا تمام حقوق پاتریارخی را برای کلیسای شرق ادعا میکند. در میان این حقوق امتیاز خودگردانی و استقلال است نه بدعتگذاری و جدایی، بلکه آزادی از تمام داوریهای خارجی. همچنین اعلام میکند که اسقفان غربی هیچ حقوقی در شرق ندارند. پارس آسیایی اینک در ورای کنترل غرب بود نه توسط تفرقه بلکه بهعنوان یک امتیاز پاتریارخی. تفرقه در واقع بهزودی اتفاق افتاد اما از طرف غرب در انطاکیه و اسکندریه و نه از شرق. تفرقه و شکاف بزرگ و نستوری شدن کلیسای ایران آنچه که نهایتاً کلیسای اولیه را به شرق و غرب یا آسیا و اروپا تقسیم کرد جنگ و یا تعقیب و آزار نبود، بلکه شعلۀ یک جر و بحث شدید مذهبی بود که تمام دنیای مدیترانه را در ربع قرن پنجم در برمیگرفت. این که چه میزان از آن مذهبی و چقدر سیاسی بود هنوز در مورد آن بحث است اما بههر حال بهطور غیرقابل برگشتی شکافهایی در جهان مسیحیت ایجاد کرد که تکههای آن هرگز به صورت اول بازنگشتند و از میان آن نامی نامناسب برای کلیسا در آسیای غیر رومی پدید آمد یعنی "کلیسای نستوری". یکی از نکات مهمی که به این جدایی بین شرق و غرب دامن زد بحث پیرامون مسائل الهیاتی بود که یکی از این مباحث مربوط به شخصیت عیسای مسیح میشد. در قرنهای اول مسیحیت همیشه بحث بر این بوده که طبیعت انسانی و الهی مسیح چگونه در شخص عیسی جمع بوده است. در اوجگیری این اختلافات دو اعتقاد مشخص در مورد شخصیت مسیح و طبیعتهای الهی و انسانی او وجود داشت. عدهای عقیده داشتند که هر دو طبیعت مسیح در هم ادغام شد که بهنام مونوفیزیت معروفند و دیگری این که دو طبیعت را متمایز از هم میدانست که بهطور مکانیکی در کنار هم قرار داشتند که به دیوفیزیت معروف شدند. رهبریت این گروه را شخصی بهنام نستوریوس به عهده داشت که اسقف شهر کنستانتینوپل (استانبول امروزی) بود. در جریان این مباحثات درگیری زیادی بین طرفداران مونوفیزیت و دیوفیزیت بهوجود آمد. در این شورا طرفین نیز بهجای یافتن یک تفاهم، یکدیگر را تکفیر کردند. سرانجام عقیدۀ نستوریوس رد شد و خودش محکوم گردید و به محلی در شمال مصر تبعید شد و در همانجا درگذشت. در سال ۴۵۱ در شورای دیگری بهنام کالسدون عقاید مونوفیزیت نیز رد شد. در مقابل این دو عقیده آموزه سومی هم قبلاً مطرح شده بود که بهموجب آن مسیح هم دارای طبیعت الهی و هم دارای طبیعت انسانی بود و این دو بهطور ارگانیک با هم متحد شدند. به این ترتیب عیسای مسیح هم انسان کامل بود و هم خدای کامل. این تعلیم به تعلیم صحیح یا ارتدکس معروف است و امروز کلیساهای کاتولیک، پروتستان و ارتدکس به این تعلیم معتقدند. کلیسای شرق توسط مرزهای ایران از تماس مستقیم با مرکز طوفان مذهبی بهدور مانده بود. از حدود سال ۴۲۰ تا ۴۵۷کلیسای ایران بیشتر با مسائل خود در رابطه با بقای آن تحت تعقیب و آزار زرتشتیهای زمان یزدگرد اول، بهرام پنجم، و یزدگرد دوم مشغول بود تا با کشمکشهای الهیدانان غربی. اگر وابستگی تاریخی به شهر ادسا بهعنوان کلیسای مادر وجود نمیداشت کلیسای ایران بهخوبی میتوانست از درگیری دوری جوید و احتمالاً بهعنوان یک تماشاچی بیطرف کنار بایستد و باعث غنای کلیسا شود. در شمارۀ قبل در مورد شهر ادسا و موقعیت حساس آن صحبت کردیم. در این شهر مدرسۀ الهیاتی وجود داشت که گرایشهای عمیقی به تعالیم نستوریوس پیدا کرده بود. این مدرسه بارها بهخاطر این عقاید تعطیل شد و دانشجویانی که تابع دولت ساسانی بودند به سرزمین خود بازگشتند و به مقامهای اداری بالایی دست یافتند. یکی از اینها شخصی بهنام بارصئوما بود که مقام بالایی در دربار فیروز، پادشاه ساسانی بهدست آورد. بارصئوما مدرسهای در شهر نصیبین تأسیس کرد که شهرتش بهمراتب از ادسا بیشتر شد. تأسیس این مدرسه بزرگترین خدمتی بود که بارصئوما به کلیسای ایران کرد زیرا بیشتر این اسقفان و کشیشان برای خدمت و بشارت کلام به سرتاسر ایران میرفتند و مسیحیت را انتشار میدادند و روز به روز پیشرفت میکردند، بهطوری که در اواخر قرن پنجم در نواحی کردستان و فلات ایران مسیحیت پیشرفت مخصوصی داشت. یکی از کارهای دیگر بارصئوما این بود که با اجازه پادشاه و به همراهی نیروهای نظامی به کلیساهای مختلف سرکشی کرد و ایشان را وادار کرد که تعالیم نستوریوس را بپذیرند. سرانجام در سال ۴۸۶ شورایی بهنام آکاسیوس برگزار گردید که بهدنبال آن کلیسای ایران بهطور کامل از کلیسای غرب جدا شد. در این شورا دو نکته مهم تصویب گردید: • اعتقادات نستوریوس بهعنوان اعتقاد رسمی کلیسای قلمرو ساسانی پذیرفته شد. • ازدواج کشیشان و اسقفان مجاز شناخته شد.
۱۳۹۵ بهمن ۴, دوشنبه
زنان عرب پناهنده به آمریکا میگویند: زمانی که آزاد نیستیم، مادیات و ثروت به چه درد میخورد؟ بههیچوجه برنمیگردیم. zanan_arabii به گزارش«محبت نیوز» در زادگاه اسلام یعنی عربستان سعودی تمام زنان صرفنظر از سن و سالشان، یک سرپرست مرد دارند، پدر، برادر یا پسرشان. سرپرستان این حق را دارند که از طرف زن تصمیمهای مهم یا حیاتی بگیرند. زنان برای سفر به خارج از کشور، ازدواج و گاهی کار و دریافت کمکهای پزشکی، به اجازه سرپرست خود نیاز دارند. دیده بان حقوق بشر در گزارشی که در ماه جولای ۲۰۱۶ منتشر شد، سیستم سرپرستی را مهمترین مانع تحقق حقوق زنان در این کشور دانست. این گزارش سبب ایجاد کمپینی در رسانههای اجتماعی شد که در آن زنان خواستار پایان قوانین اسلامی سرپرستی در این کشور شدند. در طول تابستان زنان عربستان سعودی جزئیاتی از بیعدالتیهای سیستم سرپرستی را در توییتر منتشر کردند که البته با این کار، خشم مردان و دولت را برانگیختند. این کمپین توجه مقامات سعودی را جلب کرد. در ماه سپتامبر، یکی از مقامات ارشد مذهبی این کشور (مفتی اعظم) کمپین رسانههای اجتماعی را یک جرم اعلام کرد که عربستان و جوامع مسلمان را هدف قرارگرفته است. اما بازهم فعالیت این کمپینها متوقف نشد. حالا در این بین درخواست پناهندگی زنان سعودی به کشور آمریکا رشد روز افزونی داشته است به گونه ای که یکی از این زنان پناهنده شده به آمریکا بنام”عروه” پساز مراجعه به اداره مهاجرت به سیانان گفت: «فقط میخواهم زندگی عادی و بدون ترس داشته باشم. میخواهم خودم باشم و با تظاهر زندگی نکنم.» عروه ادامه داد: «میترسم درخواست پناهندگیام رد شود، به عربستان بازگردم و در جوانی بمیرم، و یا تمام چیزهایی که برای ساختشان تلاش کردم از بین بروند.» عروه و دیگر پناهجویانی که سی ان ان با آنها گفتگو کرد، معمولن با تصوری که همه از یک پناهجو دارند، خیلی متفاوتاند. آنها تحصیلکرده و دارای پوشش مناسباند و اغلب پول کافی برای استخدام وکلای مهاجرتی و اقامت در هتل رادارند. فعالان میگویند تعداد زنانی که تمایل دارند از عربستان خارج شوند، در تعداد کم درخواست برای پناهندگی منعکس نمیشود. عروه می گوید به خاطر اینکه به طور علنی قوانین اسلامی و سیستم سرپرستی کشور را موردانتقاد قرار داده، و بدون اجازه سرپرستش از خانه و کشور خارجشده، پس برگشت به عربستان اصلن برایش امنیت ندارد. یکی از فعالان این کمپین به سی ان ان گفت: «اکثر زنان توانایی خارج شدن از کشور را ندارند. زیرا برای خارج شدن از کشور و حتی خارج شدن از خانه طبق قوانین اسلامی به اجازه سرپرست خود نیاز دارند.»
به دنبال متروک شدن بنای کلیسا در سالهای پس از انقلاب و با توجه به آب و هوای مرطوب منطقه، بنای کلیسا با سرعتی زیاد رو به ویرانی نهاد و قسمت اعظمی از سقف و گنبد آن فرو ریخت. church_21 به گزارش«محبت نیوز» کلیسای گئورگ مقدس کلیسای تاریخی بوشهر در سال ۱۸۱۹ میلادی برابر با ۱۲۳۵ هجری قمری یعنی در دوره قاجار بوسیله خانواده آوادیان، از خانواده های سرشناس ارمنی ساکن بوشهر و با کمک سایر مسیحیان ساکن این شهر از جمله انگلیسی های ساکن بوشهر در زمینی وسیع در محله شنبدی این شهر ساخته شد. این کلیسا در زمینی مستطیل شکل واقع شده و ساختمان اصلی آن پلانی شبیه به یک چلیپا دارد. در دو طرف بنای کلیسا حیاط هایی قرار دارند که برای دفن مردگان اختصاص داده شده بود. این کلیسا از زمان تاسیس تا سال ۱۹۴۸ فعال بود تا آنکه به دنبال فوت ملکومیان، ارمنی سرشناس بوشهری، ارمنی صاحب نفوذ دیگری در بوشهر وجود نداشته و در نتیجه تمام اموال و اشیاء کلیسا به کلیسای وانک اصفهان منتقل گردید. در سال ۱۹۷۴ و به دنبال استقرار چند خانواده ارمنی دیگر در بوشهر هیات ارامنه کلیسا را تعمیر و با فرستادن اشیاء مورد نیاز مجددن فعال نمود ولی با گذشت چند سال باز هم فعالیت کلیسا متوقف گردید. شوربختانه در چند سال گذشته در خصوص ایمنی این کلیسا که جزو مکانهای دینی و فرهنگی شهر بوشهر است، توجه کافی صورت نگرفت بطوری که طی چند سال اخیر، به رغم صرف هزینه های میلیونی جهت بهسازی و بازسازی آن، علاوه بر به سرقت رفتن انجیل، لباس های کشیش و ….، حتی یکی از ناقوس های کلیسا که بیش از چند ده کیلو وزن دارد به سرقت رفت. بنای کلیسا به صورت قرینه در عرض طراحی شده و از بالا به صورت صلیب دیده می شود. این بنا شامل تالار اجتماعات، محراب، اتاق هایی در دو طرف محراب و دو راهرو در دو طرف تالار می باشد. تالار اجتماعات بنا در گذشته بزرگتر بوده و تا میان خیابان انقلاب فعلی ادامه داشته است که در سال ۱۳۴۰ با طرح این خیابان جهت ایجاد محور شمالی – جنوبی در بافت قدیم به طرف دریا، بخشی از آن تخریب گردیده و قسمتی از حیاط مشرف به خیابان هم به مجتمع تجاری تبدیل شد. تالار اجتماعات کلیسا بزرگترین بخش آن می باشد که حدود دوازده متر طول و هشت متر عرض دارد. سقف این تالار بوسیله پله ای چوبی به طول ۸ متر با چندل های فرعی که با تخته های طولی به هم متصل شده اند پوشش داده شده است. هفت ستون چوبی که قسمت فوقانی آنها به شکل زیبایی با چوب تزئین شده است به استحکام سقف کمک می کنند. boshehr مهمترین و شکیل ترین قسمت کلیسا محراب آن است که بوسیله پله هایی که به صورت قرینه در دو طرف آن قرار دارند به تالار متصل می گردد. این بخش از یک مربع تشکیل شده است که سه ضلع آن طاق نما بوده و از سمت غرب (جنوب غربی) به تالار باز می باشد. قسمت فوقانی بوسیله گوشه سازی به هشت ضلعی و سپس دایره تبدیل شده و پوشش محراب به صورت گنبد بر روی آن قرار می گیرد. به دنبال متروک شدن بنای کلیسا در سال های پس از انقلاب و با توجه به آب و هوای مرطوب منطقه، بنای کلیسا با سرعتی زیاد رو به ویرانی نهاد و قسمت اعظمی از سقف و گنبد آن فرو ریخت. ظاهرن در حال حاضر بنا توسط سازمان میراث فرهنگی در حال بازسازی است و سقف و گنبد آن به شکل اولیه مرمت شده اند ولی طبق رویه جاری این سازمان دخل و تصرف های نامتعارفی در این بنا هم اعمال شده است. church_boshehr منبع تصاویر « وبلاگ دواساز » همانطور که گفته شد در طرفین بنای کلیسا محوطه هایی برای دفن مسیحیان فوت شده پیش بینی شده بود. نگاهی به تاریخ حک شده بر روی سنگ های یادبود این افراد نشان دهنده دفن مسیحیان در این مکان از زمان ساخت کلیسا تا پایان جنگ جهانی دوم می باشد. اکثر سنگ های مزار این مجموعه بسیار زیبا و نفیس بوده و بیشتر آنها در کشور هندوستان تراشیده و سپس برای نصب بر گور متوفی به این مکان منتقل شده اند. این اثر در تاریخ ۷ مهر۱۳۸۱ با شماره ثبت ۶۵۱۴ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
پاپ گفته است، خودداری از داوری شتابزده در مورد افراد، بخشی از اصول اساسی و ارزشهای او و هر مسیحی معتقدی است papa_trump به گزارش«محبت نیوز» پاپ فرانسیس رهبر کاتولیک های جهان در اظهار نظری درباره آغاز دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ در آمریکا گفته است، در این باره قضاوت زودهنگام نمیکند، و به همگان و مسیحیان توصیه کرده که برای داوری صبور باشند. پاپ فرانسیس با محکوم کردن سخنان دونالد ترامپ در باره آمادگی اش برای استفاده از دیوار و سیم های خاردار برای ممانعت از ورود خارجیان گفت: «چنین روندی می تواند به موضوع انتخاب نجات دهنده ای همچون هیتلر منجر شود». وی تاکید کرد: «هنوز قضاوت نهایی در باره ترامپ زود است و لذا باید اجازه داد تا ببینیم وی در آینده چه اقدام هایی انجام خواهد داد». پاپ فرانسیس در گفتگو با روزنامه اسپانیول زبان الپائیس که یکشنبه سوم بهمن منتشر شده، تأکید کرده باید منتظر بود و دید که ترامپ در صحنه عمل چه خواهد کرد. پاپ گفته است، خودداری از داوری شتابزده در مورد افراد، بخشی از اصول اساسی و ارزشهای او و هر مسیحی معتقدی است، و افزوده است نگران شدن از چیزی که هنوز اتفاق نیفتاده و انسان ممکن است فکر کند که رخ میدهد، «خردمندانه نیست». پاپ فرانسیس ۱۱ ماه پیش، در فوریه ۲۰۱۶ ، زمانی که تازه از مکزیک دیدار کرده بود، در واکنش به دیوار حائلی که ترامپ بر ساخت آن در مرز آمریکا و مکزیک اصرار دارد، گفته بود، ساخت دیوار یک کار مسیحی نیست، و ساخت پل دوستی رهنمود کلام خداوند است. او در عین حال تأکید کرده بود، در مورد دونالد ترامپ که در آن زمان هنوز نامزد نهایی حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نشده بود، اظهار نظر شخصی نکرده است. این مطلب را به اشتراک بگذارید: برچسب ها: آمریکا, پاپ فرانسیس, دونالد ترامپ, کلیسای کاتولیک, مسیحیان کاتولیک
۱۳۹۵ بهمن ۲, شنبه
ادتداد در اسلام به مرگ منتهی میشود
toggle search input toggle main navigation پخش زنده شنبه ۲ بهمن ۱۳۹۵ تهران ۱۶:۴۹ - ۲۱ ژانویه ۲۰۱۷ تابو اعدام مرتد چه مبنایی در فقه اسلامی دارد؟ ۳۰.دی.۱۳۹۵ فهیمه خضر حیدری  ارسال دیدن نظرات دینداری آیا امری است شخصی یا سیاسی؟ خروج مسلمان یا مسلمانزاده از دین اسلام و گرویدن به ادیان دیگر یا انتخاب بیدینی چرا در این دین مجازات دارد؟ صدور حکم ارتداد و اعدام مرتد را چه استدلالهایی در اسلام پشتیبانی میکند؟ در تابوی این هفته سجاد نیکآیین پژوهشگر دینی، و عبدالفتاح خدمتی دینپژوه اهل سنت، بر سر این موضوع بحث میکنند. اعدام مرتد چه مبنایی در فقه اسلامی دارد؟ 0:00:00/0:25:00 لینک مستقیم آقای خدمتی، اساساً چرا در دین اسلام مسئلهای به نام ارتداد و خروج از دین مطرح است و شما تناقض این امر را با «لا اکراه فیالدین» که در دین اسلام آمده، چگونه توضیح میدهید؟  عبدالفتاح خدمتی دینپژوه اهل سنت، و مدیر شبکه ماهوارهای کلمه است. عبدالفتاح خدمتی: در رابطه با پرسش حضرتعالی باید گفت که «لا اکراه فیالدین» برای دعوت کسی به دین اسلام آمده که به اجبار و زور نباشد، اما آيه ارتداد و اینکه کسی از دین مرتد میشود و از دین بر میگردد. معنایش این است که برای دین گران تمام میشود و تبلیغ علیه دین اسلام میشود، به همین دلیل با آن فرد برخورد میشود. بنابراین برای قبول اسلام اجباری نیست، ولی برای خروج از اسلام کسی که با رغبت خود [دین اسلام] پذیرفت و بخواهد از اسلام برگردد و با این برگشت لطمهای به اسلام بزند در قوانین اسلامی با او برخورد میشود. آقای خدمتی، مردم ازدواج هم که میکنند با رغبت ازدواج میکنند ولی ممکن است روزی بخواهند جدا بشوند و طلاق بگیرند و از این عهد و قراردادی که بستند خارج بشوند. یعنی در این نگاهی که شما عنوان میکنید اگر قراردادی انسان با خداوند امضا کرد و به دینی ایمان آورد به نام دین اسلام دیگر خروج از آن اساساً محال است. خدمتی: ببینید شما موضوع طلاق و ازدواج را عنوان فرمودید که بین دو فرد هست. اما اینجا مسئله، مسئله یک دین است که قانون آسمانی است. اگر برای این تبلیغی نشود، مشکلی نیست و کسی هم کاری به او ندارد اما اگر برای برگشت از اسلام بخواهد تبلیغ کند با او برخورد میشود. با انتخاب ایده خود نباید علیه دین دیگری تبلیغات سوء داشته باشیم. اینجاست که مسئله برخورد با مرتد، ابتدائاً قتل یا اعدام نیست. برای همین است که به او مهلت میدهند که سه روز یا بیشتر فکر کند تا از ارتداد برگردد و بعضاً هم میبینیم آنها که ادعا میکنند مرتد شدند، بعد از آنکه با آنها گفتوگو میشود متوجه میشویم این فرد اصلاً مسلمان نبوده، چیزی از قرآن نخوانده، چیزی از اسلام یاد نگرفته. بسیار خوب اجازه بدهید ببینیم آقای نیکآیین در این باره چه فکر میکنند؟
۱۳۹۵ دی ۲۴, جمعه
موضوع جفا و ستم بر مسیحیان رفته رفته در حال تبدیل شدن به موضوعی عادی در جهان است. masihi2016 به گزارش «محبت نیوز» سال ٢٠١۶ در حالی به پایان رسید که هزاران مسیحی در سرتاسر جهان قتل عام شدند و این در حالی بود که دولت های غربی به ویژه ایالات متحده آمریکا با چشمانی بسته و استانداردهای حقوق بشری دوگانه تنها تماشاگر این ستم افسارگسیخته بودند. از سویی دیگر چیزی که در این بین عیان است، در تمامی دوران تصدی پست ریاست جمهوری توسط پرزیدنت “باراک حسین اوباما” الویت سیاست خارجی وی انتقاد مداوم نسبت به اسرائیل و انتقاد نسبت به سرکوب تروریست های فلسطینی از سوی نیروهای امنیتی اسرائیل بوده است. به گفته خبرگزاری «کریستین پست»، سال ٢٠١۶ سالی خونبار برای مسیحیان بود، به گونه ای که طبق آمار رسمی هر ۶ ثانیه یک مسیحی کشته شد. از فیلیپین تا شمال آفریقا، از اروپا تا آمریکای شمالی گروه های تروریستی و در رأس آنان تروریست های اسلامگرا دست به کشتار مسیحیان زده اند. در سال گذشته بیش از نیم میلیارد مسیحی از آزادی برگزاری مراسم نیایشی خویش محروم بوده اند، مسیحیان در این سال مزه کشتار و حتی بردگی را چشیده اند. اما این روند، روندی تازه نبود. سکوت مرگبار رسانه ها و نهادهای حقوق بشری به عادی شدن این روند ستمکارانه سرعت بخشید. تئوفیلوس جورج صلیبا، اسقف اعظم عراق که مقرش در شهر موصل است، سیاستمداران اروپایی را به “سادهلوحی در برابر مهاجران کشورهای اسلامی” متهم کرد. او با گلایه از این موضوع عنوان می کند که مسیحیان در کشورهای خاورمیانه به شهروندان درجه دو تبدیل شدهاند. اما اسقف اعظم عراق، در جریان نگاه تبعیض آلود مقامات بسیاری از کشورهای اروپایی نسبت به پناهجویان مسلمان و مسیحی نیست. پناهجویان مسلمان به مراتب از وضعیت بهتری نسبت به پناهجویان مسیحی برخوردار هستند. مقامات مسئول پناهندگی کاملن در خدمت پناهجویان مسلمان هستند، در حالیکه پناهجویان مسیحی به حال خویش رها شده اند. تئوفیلوس جورج صلیبا بر این نظر است که «اروپا با خطر جنگ با مسیحیان به همان شکلی که در خاورمیانه جریان دارد، روبروست». شوربختانه زندگی پناهجویان مسیحی در کشورهای به اصطلاح دموکرات مسلمان نیز از این فاجعه بارتر است. زندگی مسیحیان پناهجو در لبنان نمونه ای از این رنج است، این مسیحیان پناهجو زندگی بسیار سختی دارند و دولت این کشور به آنها اجازه فعالیتهای اقتصادی نمیدهد. به همین جهت است که بیشتر پناهجویان مسیحی مایل هستند به کشورهای خود برگردند. در سوریه شاهد نسل کشی کامل مسیحیان هستیم، مسیحیان قربانی جنگ رژیم حاکم و شورشیان اسلامگرا هستند. اسلامگرایان داعش و جبهه النصره بی پروا مسیحیان را هدف قرار می دهند. مسیحیان در سوریه به شدت تحت تعقیب هستند، اسلامگرایان داعش آنها را میربایند و میکشند. در آفریقا الشباب و بوکوحرام، رنج و جفای فراوانی را بر مسیحیان تحمیل می کنند. در سایه گروه های اسلامی مانند داعش و النصره، تنها شمار بسیار کمی میدانند که زندگی مسیحیان در قاره آفریقا به کلی به غارت رفته و برای بسیاری از مسیحیان دیگر چیز جز جانشان باقی نمانده است. بومیان اصلی سرزمین مصر، مسیحیان قبطی، از سوی مهاجران مسلمانان مهمان ناخوانده خطاب می شوند. اخوان المسلمین مسیحیان را تهدید به قتل و خشونت می کند، مسیحیان قبطی نیز چاره ای جز در ترک میهن آبا و اجدادی خویش ندیده اند. با این داستان پررنج و غم باید دید نگرانی عمده “جان کری” وزیرخارجه اوباما هنوز نیز نگرانی از اقدامات ضدتروریستی دولت اسرائیل است. به نظر می رسد دلارهای نفتی اعراب مسلمان چشم و گوش رسانه ها را حسابی کور و کر ساخته است. این مطلب را به اشتراک بگذارید: برچسب ها: باراک اوباما, پناهجویان مسیحی, پناهندگان مسیحی, جفا بر کلیسا, جفا بر مسیحیان, جفا بر مسیحیان ایران, حقوق اقلیت دینی, حقوق بشر, زنان مسیحی عراق, قتل عام, کشتار, گزارش لیست سالانه جفا بر مسیحیان, مسیحی
ارش سازمان «اوپن دورز» مهمترین کشورهایی که خشونت نسبت به مسیحیان روا میدارند در خاورمیانه، شمال و شرق آفریقا و جنوب آسیا قرار دارند به گزارش «محبت نیوز» سازمان امدادگر مسیحی «درهای باز» (Open Doors) روز چهارشنبه ۲۲ دیماه در گزارش خود اعلام کرد که در حال حاضر در ۵۰ کشور جهان بیش از ۲۰۰ میلیون مسیحی به خاطر اعتقادات خود به شدت زیر فشار قرار دارند، تحت تعقیب هستند و فشارهای مختلف اجتماعی را تحمل میکنند. طبق گزارش این سازمان جمهوری اسلامی در آزار و اذیت و جفا بر مسیحیان در سال ۲۰۱۶ در رده هشتم قرار گرفته است که نشان میدهد جایگاه ایران از سال ۲۰۱۵ که ردهی نهم بود بدتر شده است. سازمان مسیحی درهای باز، جمهوری اسلامی ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺗﺒﻪ « هشتم » ﺍﯾﻦ ﻟﯿﺴﺖ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﮐﺸﻮﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ. جمهوری اسلامی ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺩﺭ بین ١٠ کشور نخست این لیست است. به طور کل طبق گزارش این سازمان تشدید فعالیت سرکوبگرانهی رژیمهای اقتدارگرا، ملیگرایان دینی و تروریستهای اسلامگرا سبب شده که در سال گذشته میلادی شمار مسیحیان تحت تعقیب و آواره در جهان دوبرابر شود. این سازمان که سالانه تعداد مسیحیان مواجه با خشونت در جهان را منتشر میکند، اعلام کرده که شمار مسیحیانی که در سال گذشته میلادی (۲۰۱۶) با خشونت روبرو بودهاند نسبت به سالهای پیش از آن به شدت افزایش یافته است. سازمان «اوپن دورز» (درهای باز) شرایط مسیحیان در کره شمالی را به شدت نگران کننده خوانده است، زیرا شهروندان مسیحی این کشور تنها در شرایط مخفی به زندگی خود ادامه میدهند. کره شمالی این شهروندان را دستگیر، شکنجه و به اعدام تهدید میکند. برمبنای گزارش این سازمان امدادگر مهمترین کشورهایی که خشونت نسبت به مسیحیان روا میدارند در خاورمیانه، شمال و شرق آفریقا و جنوب آسیا قرار دارند. این سازمان سومالی، افغانستان، سوریه و یمن را به ترتیب از دیگر کشورهایی دانست که در آنها خشونت با مسیحیان به شدت ادامه دارد. در گزارش موسسه (Open Doors) آمده جمهوری اسلامی مسیحیت را نفوذ غرب و تهدیدی برای هویت اسلامی میداند. مسیحیان بزرگترین گروه اقلیتهای دینی در جمهوری اسلامی هستند و ایران همواره از افزایش شمار آنها نگران است. در ایران نوکیشان مسیحی به شدت مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. بسیاری از نوکیشان مسیحی ایران مجبور به مهاجرت شدند و کلیساها اجازه برگزاری مراسم و نیایش به زبان فارسی ندارد. در گزارش پیشین این سازمان همچنین تاکید شده شمار کودکان و دانشجویان ایرانی که در مدارس و دانشگاههای آمریکایی ثبت نام کرده ۸.۲ درصد طی ۲۹ سال گذشته افزایش داشته است. نگرانی از افزایش خشونت علیه مسیحیان این سازمان افزایش فشار به مسیحیان جهان را در سال گذشته میلادی (۲۰۱۶) به شدت نگران کننده خوانده و تاکید میکند که اگر در سال ۲۰۱۵ میلادی شمار مسیحیانی که در سراسر جهان به خاطر اعتقادات خود به شدت زیر فشار بودند ۱۰۰ میلیون نفر بود، این تعداد در سال گذشته میلادی (۲۰۱۶) دوبرابر شده و به ۲۰۰ میلیون نفر افزایش یافته است. اسلامگرایان افراطی و سپس افزایش ملیگرایی افراطی در میان هندوها و بودیستهای آسیا اصلیترین دلیل این وضعیت نامیده شده است. این مطلب را به اشتراک بگذارید: برچسب ها: اقلیت دینی, اقلیت مذهبی, اوپن دورز, جفا, جفا بر کلیسا, جفا بر مسیحیان, جفا بر مسیحیان ایران, گزارش سالانه آزادیهای مذهبی, گزارش لیست سالانه جفا بر مسیحیان
۱۳۹۵ دی ۲۲, چهارشنبه
«داوری نکنید تا بر شما داوری نشود. زیرا به همانگونه که بر دیگران داوری کنید، بر شما نیز داوری خواهد شد و با همان پیمانه که وزن کنید، برای شما وزن خواهد شد. چرا پَرِ کاه را در چشم برادرت میبینی، امّا از چوبی که در چشم خود داری غافلی؟ چگونه میتوانی به برادرت بگویی، ”بگذار پَرِ کاه را از چشمت به در آورم،“ حال آنکه چوبی در چشم خود داری؟ ای ریاکار، نخست چوب را از چشم خود به در آر، آنگاه بهتر خواهی دید تا پَرِ کاه را از چشم برادرت بیرون کنی. «آنچه مقدّس است، به سگان مدهید و مرواریدهای خود را پیش خوکان میندازید، مبادا آنها را پایمال کنند و برگردند و شما را بِدَرند. «بخواهید، که به شما داده خواهد شد؛ بجویید، که خواهید یافت؛ بکوبید، که در به رویتان گشوده خواهد شد. زیرا هر که بخواهد، به دست آوَرَد و هر که بجوید، یابد و هر که بکوبد، در به رویش گشوده شود. کدامیک از شما اگر پسرش از او نان بخواهد، سنگی به او میدهد؟ یا اگر ماهی بخواهد، ماری به او میبخشد؟ حال اگر شما با همۀ بدسیرتیتان، میدانید که باید به فرزندان خود هدایای نیکو بدهید، چقدر بیشتر پدر شما که در آسمان است به آنان که از او بخواهند، هدایای نیکو خواهد بخشید. پس با مردم همانگونه رفتار کنید که میخواهید با شما رفتار کنند. این است خلاصۀ تورات و نوشتههای انبیا. «از درِ تنگ داخل شوید، زیرا فراخ است آن در و عریض است آن راه که به هلاکت منتهی میشود و داخلشوندگانِ به آن بسیارند. امّا تنگ است آن در و سخت است آن راه که به حیات منتهی میشود، و یابندگان آن کماند. «از پیامبران دروغین برحذر باشید. آنان در لباس گوسفندان نزد شما میآیند، امّا در باطن گرگان درّندهاند. آنها را از میوههایشان خواهید شناخت. آیا انگور را از بوتۀ خار و انجیر را از علف هرز میچینند؟ به همینسان، هر درخت نیکو میوۀ نیکو میدهد، امّا درخت بد میوۀ بد. درخت نیکو نمیتواند میوۀ بد بدهد، و درخت بد نیز نمیتواند میوۀ نیکو آوَرَد. هر درختی که میوۀ خوب ندهد، بریده و در آتش افکنده میشود. بنابراین، آنان را از میوههایشان خواهید شناخت. «نه هر که مرا ’سرورم، سرورم‘ خطاب کند به پادشاهی آسمان راه یابد، بلکه تنها آن که ارادۀ پدر مرا که در آسمان است، به جا آوَرَد. در آن روز بسیاری مرا خواهند گفت: ”سرور ما، سرور ما، آیا به نام تو نبوّت نکردیم؟ آیا به نام تو دیوها را بیرون نراندیم؟ آیا به نام تو معجزات بسیار انجام ندادیم؟“ امّا به آنها بهصراحت خواهم گفت، ”هرگز شما را نشناختهام. از من دور شوید، ای بدکاران!
بهایی مونا محمودنژاد یکی از بهائیانی است که پس از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران اعدام شد.[۱] وی متولد ۱۹ شهریور ۱۳۴۴ برابر با ۱۰ سپتامبر ۱۹۶۵ است. او در زمان اعدام ۱۷ سال بیشتر نداشت.[۲][۳][۴][۵] در ژوئن ۱۹۸۳ برابر با خرداد ۱۳۶۲، حکومت ایران ده تن از دختران و زنان بهائی را اعدام کرد. اتّهام آنها تدریس در کلاسهای کودکان بهائی – معادل مدرسه یکشنبهها در غرب – بود. خانمها در معرض فشارهای جسمی و روانی شدید قرار گرفتند تا به تبرّی از عقیدهٔ خود وادار شوند. مانند اکثر بهائیانی که در ایران دستگیر شدند، آنها نیز اعتقادات خود را زیر پا نگذاشتند. در نتیجه کلیهٔ آنها اعدام شدند. یکی از آنها، دختری ۱۷ ساله به نام مونا محمودنژاد بود.[۶][۷] دستگیری تا اعدام ویرایش او در روز ۲۲ اکتبر ۱۹۸۲ زمانی که فقط ۱۶ سال داشت دستگیر شد[۸] و در روز شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۶۲ مطابق ۱۸ ژوئن ۱۹۸۳ در میدان چوگان شیراز[۹] به جرم تعلیم و تربیّت تعدادی اطفال بهائی اعدام شد.[۱۰] دستگیری و بازداشت ویرایش مونا محمودنژاد در غروب روز اول آبان ۱۳۶۱ در منزل پدر و مادرش دستگیر و در مرکز سپاه پاسداران زندانی شد و در روز ۲۹ آبان با مادرش ملاقات کرده و پس ازچند هفته متهم را به زندان عادل آباد شیراز منتقل کردند. مسئولان زندان بواسطه اعتقادات مذهبیش، متهم را کافر و درنتیجه ناپاک تلقی کرده و همانند زندانیان سیاسی که به خدا اعتقاد نداشتند، با او رفتاری تحقیرآمیز داشتند. برای مثال، به هنگام انتقال زندانی چشم بسته به اتاق بازجویی، نگهبانان زندان از برقراری هرگونه تماس جسمی با زندانی خودداری میکردند. در چنین مواقعی نگهبان سر روزنامه لوله شدهای را به دست زندانی میداد و سر دیگرش را برای پرهیز از هر تماسی، خود به دست میگرفت. دادگاه ویرایش مسئولان دولتی درباره جلسه یا جلسات دادگاه این متهم اطلاعی در اختیار خانواده او قرار ندادند. تنها جزئیاتی در کتاب «داستان علیا» به نقل ازهم سلولیان او چاپ شدهاست. از جمله اینکه حکم آزادی مونا دو بار با قرار وثیقه ۵۰۰٬۰۰۰ تومان صادرشده بود. اما هنگامیکه مادرش برای پرداخت این مبلغ به دادستانی مراجعه نمود، او را نیز به جرم عضویت در لجنه الفت، انجمن دوستی بهائیان، حدود ۹ سال پیش دستگیر و به مدت پنج ماه زندانی کردند.[۱۱] بنابر ادعای «جامعه بهائی»، مقامات به متهم میگفتند که به او چهار «جلسه» مهلت خواهند داد تا طی آنها به رد مذهبش بپردازد و اسلام را پذیرا شود. همچنین به او میگفتند که اگر بیانیه از پیش نوشته شده در نفی بهائیگری را امضا نکند، کشته خواهد شد. معلوم نیست که آیا این جلسات چهار بار برگزار شدند و اینکه آیا جایگزین دادگاه بودهاند یا خیر. اتهامات ویرایش متن ادعانامه به خانواده ارائه نشدهاست. اما اطلاعات موجود نشان میدهد که اتهامات علیه متهم به باورهای مذهبی وی مربوط بودهاست. در زمان بازداشت، متهم مورد بازجویی و تحت فشار قرار گرفته بود تا مذهب خویش را انکار کند. علاوه براین، بنابر مصاحبهای که در روزنامه «خبرجنوب» منتشر شد، حاکم شرع مسئول پرونده که رئیس دادگاه انقلاب اسلامی شیراز بود به بهائیان هشدار دادهاست که «بدامن اسلام عزیز بیایند و... تا دیر نشده از بهائیت که عقلاً و منطقاً محکوم است تبری جویند.» حاکم شرع به تفصیل درباره اتهامات و جنایات منتسب به متهمان گفتگو کرده و استدلال میکند که آنها به این خاطر دستگیر شدهاند که اعضای فعال تشکیلات بهائی بودهاند و همچنین بخاطر رابطه مستقیم یا غیرمستقیمشان با «بیت العدل» مستقر در اسرائیل که از دولت اسرائیل پیروی میکند. بیانات حاکم شرع درباره کسانی که دستگیر شدهاند تاکید میکند که فعالیتهای مذهبی متهمان فعالیتهایی جنایتکارانه میباشد و «طبق اصل سیزدهم قانون اساسی هر گونه فعالیت برای بهائیان خلاف قانون اساسی است و تشکیل محفل و لجنه و ضیافت و امثال اینها همه جرم است.» در طول مصاحبه، حاکم شرع خطاب به تمامی بهائیان (و نه تنها به فعالین بهائی) میگوید که یا دین خویش را رد کنند و یا عواقب آنرا پذیرا شوند: «و الا روزی نه چندان دور خواهد رسید که ملت اسلام با بهائیان مانند منافقین که... محملهای دینی شیطانی دارند بتکلیف شرعی خود عمل خواهد نمود و بهائیان بدانند که... امت حزبالله در ریشه کنی آنان عاجز نخواهد بود.» در شرایطی که حداقل تضمینهای دادرسی رعایت نمیشود و متهمین از یک محاکمه منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده میشود مسلم و قطعی نیست. مدارک و شواهد ویرایش در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه متهم و ارتباطش با اسرائیل نیست. قاضی شرع و رئیس دادگاه انقلاب در مصاحبهاش با خبر جنوب دلیل جرم را فعالیت بهائیان و اعتقاداتشان میداند. حاکم شرع ادعای اینکه بهائیان در سیاست دخالت نمیکنند و از دولت تبعیت میکنند را رد کرده و یادآور میشود که آنها از جمهوری اسلامی حمایت نکردهاند و تشکیلات خود را دارند: «... اینان میگویند ما در هیچکدام از راهپیمائیها علیه طاغوت شرکت نکردیم.... در هیچکدام از رأی گیریهای جمهوری اسلامی... که تا بحال صورت گرفته... شرکت نکردیم چرا که اینها همه سیاست است و ما از نظر مذهبی دخالت در سیاست را محکوم میکنیم. و ما برای خودمان رأی گیریهای مختلف داریم و تشکیلات بهائیت مستقل است...». قاضی شرع از طرفی تشکیلات مستقل بهائیان را در ایران دال بر عدم تبعیت آنان از دولت جمهوری اسلامی و خیانت خواند اما از طرف دیگر استقرار دارالعدل، که بنا به استدلال او مستقل از حکومت است، را در اسرائیل حجتی برای تبعیت این تشکیلات و پیروان بهائیاش از دولت اسرائیل شمرد. از نظر قاضی شرع اینکه تشکیلات بهائیان جدا و مستقل از «تشکیلات اسلام» است خود مدرک خیانت و گناه پیروان این کیش محسوب میشود: «بنا بر این کاملاً شاهدیم که این جرثومههای فساد و فرزندان شیطان و ایادی مزدور بیت العدل اسرائیل تشکیلات و حکومتی هر چند مسخره در برابر حکومت و تشکیلات اسلام بوجود آوردهاند. خنده آور اینکه میگویند ما تابع حکومتیم و هرآنچه حکومت بگوید ما تابع حکومتیم و هر آنچه حکومت بگوید ما مطیع هستیم. لاکن این محملی است که حرکات جدای از ملت را پرده پوشی کنند.» دفاعیات ویرایش از دفاعیات این متهم اطلاعی در دست نیست، اما به گفته نمایندگان جامعه بهائی، معتقدات دینی دلیل اصلی بازداشت و دادگاهی شدن بهائیهاست. اطلاعاتی که این نمایندگان در مورد همکیشان خود کسب کردهاند حاکی از این است که معمولاً درخواست متهمان برای دسترسی به پروندهشان رد میشود و اگرچه قانوناً مجازند که از وکیل مدافع استفاده کنند اما از اواسط دهه هفتاد وکلای دادگستری تحت فشار قرار گرفتهاند تا موکل بهائی نپذیرند. نمایندگان جامعه بهائیان اتهاماتی از قبیل فعالیت سیاسی ضد انقلابی یا جاسوسی را که همواره در دادگاهها به بهائیان وارد میشود تکذیب کرده و یادآوری میکنند که اصول اساسی دینشان وفاداری به حکومت و فرمانبرداری از آن را تکلیف شمرده و آنها را از هرگونه دخالت در امور سیاسی منع مینماید. این منابع اضافه میکنند که جاسوسی برای اسرائیل نیز اتهامی است بیاساس که مبنای آن استقرار مرکز جهانی بهائیان در اسرائیل است. حال آن که این مرکز سالها قبل از تأسیس دولت اسرائیل دراواخر قرن نوزدهم میلادی در آنجا دایر شدهاست. حکم ویرایش مقامات متن حکم را با خانواده متهم درمیان نگذاشتند. اما رئیس دادگاه انقلاب اسلامی در توجیه حکم بهائیانی که در بهمن ماه دستگیر شده بودند، طی مصاحبهای با روزنامه «خبر جنوب» گفت: «این مسئله مسلم است که در جمهوری اسلامی ایران برای بهائیت و بهائیان کوچکترین جایی نیست.» او از افرادی که به مرگ محکوم شده بودند به عنوان «کفار حربی» یاد کرد. (این اشارهای به بیدینانی است که در خارج از محدوده حکومت اسلامی زندگی میکنند و هیچ حقی ندارند حتی حق زندگی.)، وافزود: «این افراد که محکوم به اعدام شدهاند از اعضای فعال بهائیت بودند که از شر آنها افراد ساده لوح امان نداشتند و وابستگیشان به شیاطین داخل و خارج محرز و عنادشان نسبت به اسلام و مسلمین در حد زیادی آشکار بود.» چاپ این مصاحبه موجب شد که خانوادههای زندانیانی به دیدار امام جمعه و استاندار فارس و مقامات پایتخت بروند تا از صحت خبر مطمئن شوند. همزمان، تلاشهای بینالمللی برای نجات بهائیان زندانی آغاز شد اما این تلاشها ناموفق ماند. دادگاه انقلاب شیراز متهمین را به مرگ محکوم کرد و دیوان عالی کشور این حکم را تایید کرد. روز ۲۸ خرداد ۱۳۶۲ او را به همراه سایر زنان به پادگان عبدالله مسگر معروف به «میدان چوگان» بردند تا اجباراً شاهد حلق آویزی سایر زنان شود. زمانی که نوبت او فرارسید، برای آخرین بار به او مهلت دادند تا از دینش برگردد. وقتی که از انجام این کار اجتناب ورزید، او را نیز حلق آویز کردند. مقامات خبر اعدام خانم محمودی نژاد را به خانوادهاش ندادند. خانواده وی اتفاقاً از اعدام او مطلع شدند و نتوانستند جسدش را خود بخاک بسپارند. مسئولان وی و سایر بهائیان اعدام شده را به قبرستان بهائیان شیراز برده و بدون شستن و رعایت هرگونه مراسم خاکسپاری، دفن کردند.[۱۲]
تجاوز جنسی به زندانیان در نظام جمهوری اسلامی ایران به بررسی تاریخچه رواج تجاوز جنسی به زندانیان در نظام جمهوری اسلامی ایران میپردازد. تجاوز ممکن است برای شکنجه و تخریب روحی و روانی زندانیان، و یا دلایل دیگر صورت پذیرفته باشد. با توجه به اینکه تجاوز جنسی آثار بسیار مخربی بر روحیه افراد مورد تجاوز قرار گرفته دارد و همچنین باعث شرمساری این افراد میشود، از اینرو تعداد کمی از زنده ماندگان این موارد حاضر شدهاند با رسانهها مصاحبه کنند.[۱] در چند برهه از تاریخ جمهوری اسلامی ایران، حکومت ایران متهم به تجاوز جنسی گسترده به زندانیان سیاسی شد. در زمان اعدام زندانیان سیاسی در دهه ۶۰، اشخاصی همچون حسینعلی منتظری که در آن زمان قائم مقام رهبر بود طی نامهای به تجاوز به زندانیان دختر اعتراض میکند [۲]. در آنچه به نام «پرونده وبلاگ نویسان» شهرت دارد، متهمان پرونده از «تهدید شدن به تجاوز» در زمان بازداشت، خبر دادند.[۳] در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد و اجرای طرح ارتقای امنیت اجتماعی توسط پلیس، افرادی که در این خصوص در بازداشتگاه کهریزک حبس شدند از تجاوز، برهنه کردن عورت و ادرار بر روی زندانیان سخن گفته اند[۴] و گزارشهایی از شکنجه و آزار جنسی بازداشت شدگان اعتراضات به دهمین انتخابات ریاست جمهوری نیز، مطرح شدهاست. چنانکه یکی از کاندیداهای انتخابات دهم ریاست جمهوری به نام مهدی کروبی قویا خواستار بررسی آن شد. به جز این نیز حکومت ایران در موارد پراکنده دیگری، همچون پرونده زهرا کاظمی[۵]، به اعمال تجاوز جنسی به منظور شکنجه زندانیان متهم شدهاست.
۱۳۹۵ دی ۲۱, سهشنبه
هشدار گزارشگران سازمان ملل خطر مرگ زندانیان اعتصابی ایران را تهدید می کند • سه تن از گزارشگران سازمان ملل نسبت به خطر مرگ زندانیان عقیدتی در اعتصاب غذا هشدار داده اند ... اخبار روز: www.akhbar-rooz.com دوشنبه ۲۰ دی ۱٣۹۵ - ۹ ژانويه ۲۰۱۷ روز جاری عاصمه جهانگیر گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران به همراه میشل فرست گزارشگر ویژه وضعیت مدافعان حقوق بشر و آقای رولاند آژوی، گزارشگر کارگروه سازمان ملل در بازداشت های خودسرانه با انتشار بیانیه ای نسبت به خطر مرگ زندانیان عقیدتی در اعتصاب غذا و یا زندانیانی که به تازگی اعتصاب غذای خود را پایان داده اند از جمله آرش صادقی، علی شریعتی، سعید شیرزاد، محمدعلی طاهری، مهدی کوخیان، محمدرضا نکونام، حسن رستگاری و نزار زکا هشدار دادند. متن کامل بیانیه به نقل از هرانا درپی می آید. در هفته های اخیر، دستکم هشت زندانی عقیدتی در ایران در اعتراض به غیرقانونی بودن بازداشت شان در اعتصاب غذا بوده یا هستند که این امر برای آنان خطر جانی در پی می آورد از جمله، سعید شیرزاد، علی شریعتی، محمدرضا نکونام، حسن رستگاری مجد، مهدی کوخیان، نزار زکا و محمدعلی طاهری. زندانی دیگری با نام آرش صادقی هفته پیش اعتصاب غذای خود را که از ۲۴ اکتبر در اعتراض به بازداشت همسرش آغاز کرده بود پس از آزادی با وثیقه همسرش پایان داد. خانم جهانگیر در این باره گفت: “هم آرش صادقی و هم خانم ابراهیمی هر دو مدافعان حقوق بشر هستند که به دلیل استفاده مسالمت آمیز از حق آزادی بیان و تجمع خود زندانی شده اند.” گزارشگر ویژه همچنین تاکید کرد علیرغم وضعیت بحرانی سلامت، از انتقال آقای صادقی برای دریافت رسیدگی تخصصی پزشکی ممانعت بعمل آمده و گزارش شده کماکان در زندان نگهداری می شود. خانم جهانگیر تصریح کرد: “از مقامات ایرانی میخواهم اطمینان دهند که آقای صادقی در وهله اول به تجهیزات تخصصی پزشکی در خارج از زندان دسترسی خواهد داشت که منطبق با استانداردهای بین المللی حقوق بشر و اخلاق پزشکی است.” “من عمیقا نگران بازداشت ادامه دار مدافعان حقوق بشر در ایران هستم. این فعالین بر اساس اتهامات و جرایم مبهمی دادگاهی شده و درپی روند رسیدگی خدشه دار توام با تخلف به حبس های طولانی مدت محکوم می شوند. برای آنها راهی نمانده جز اینکه با به خطر انداختن جانشان به غیرقانونی بودن بازداشت خود اعتراض کنند.” کارشناس سازمان ملل همچینین به این موضوع اشاره کرد که چنین شرایطی تنها چند روز بعد از آن اتفاق افتاده که رئیس جمهور ایران آقای روحانی منشور حقوق شهروندی را امضاء کرده که حق زندگی، آزادی بیان و عقیده و تجمع در ایران را پاس می دارد. عاصمه جهانگیر تاکید کرد: “من مصرانه از دولت ایران می خواهم فورا و بدون قید و شرط زندانیانی که به طور خودسرانه بازداشت شده اند را آزاد کند. زندانیانی که به خاطر استفاده از حق آزادی بیان و تلاش مسالمت آمیز برای ترویج حقوق بشر در این کشور تحت پیگرد قانونی قرار گرفته اند.” اعتصاب غذا کارشناس سازمان ملل اطلاعاتی دریافت کرده است که وضعیت جسمی علی شریعتی بحرانی است. وی از ۳۱ اکتبر در اعتصاب غذا به سر می برد. آقای شریعتی مشغول تحمل ۵ سال حبسی است که به دلیل فعالیت های مسالمت آمیز از جمله شرکت در اعتراض علیه خشونت و اسیدپاشی به زنان در ایران به او تحمیل شده است. همچنین نگرانی هایی در مور زندانی سیاسی سعید شیرزاد وجود دارد که در سال ۲۰۱۵ به ۵ سال حبس محکوم شد و از ۷ دسامبر ۲۰۱۶ دست به اعتصاب غذا زده است. و همینطور محمدعلی طاهری که از ۲۸ سپتامبر در اعتصاب غذاست ، اما بعد از انتقالش به بیمارستان نظامی بقیه الله، در مکانی نامعلوم نگهداری می شود. کارشناس سازمان ملل همچنین به حسن رستگاری مجد اشاره کرد که گزارش شده در تلافی اعتصاب غذای طولانی مدت در سلول انفرادی نگهداری شده است. گزارش خانم جهانگیر توسط میشل فرست گزارشگر ویژه وضعیت مدافعان حقوق بشر و گزارشگر کارگروه سازمان ملل در بازداشت های خودسرانه، آقای رولاند آژوی امضا شده است.
دادگاه های عادی در سوئد به پرونده های پناهجویان رسیدگی خواهند نمود به منظور رسیدگی بیشتر و سرعت بخشیدن به روند بررسی پرونده های پناهجویان در سوئد، این قانون اجرایی شد به گزارش«محبت نیوز» دولت سوئد در گزارشی، قوانین و مقررات جدیدی را که از اول سال ۲۰۱۷ به اجرا درخواهندآمد، معرفی کرده است. این قوانین توسط وزارتخانههای مختلف و در زمینههای گوناگون تنظیم شدهاند. به گفته رادیو سوئد، دادگاههای امورمهاجرت، امکان خواهندیافت تا از دادگاههای دیگر نیز برای رسیدگی به پروندههای پناهجویان استفاده کنند. دلیل این امر افزایش گستردهی پناهجویان از سال گذشته و عدم امکان رسیدگی سریع به پروندههای آنها عنوان شده است.
۱۳۹۵ دی ۱۸, شنبه
وزارت اطلاعات صلاحیت دهها مقام دوتابعیتی را رد کرد طرح تحقیق و تفحص از دوتابعیتیها رد شد زیتون- طرح تحقیق و تفحص از مسئولان دوتابعیتی، دارندگان گرین کارت و اقامت طولانی مدت در جلسه کمیسیون امنیت ملی مجلس رد شد. جلسهای که وزیر http://sirousfathi.blogspot.se/2017/01m=1 نیز در آن حضور داشت و خبر از آن داد که این وزارتخانه در بیش از ۷۰ استعلام، صلاحیت افرادی را که درباره تابعیت آنها تردید وجود داشت، رد کرده است. حسین نقوی حسینی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، گفت در این زمینه نیاز به «طرح جامعی» است تا «از ورود دارندگان تابعیت مضاعف به مسئولیت و مدیریت» جلوگیری شود. براساس این طرح قرار بود وضعیت مدیران ارشد و مسئولان عالیرتبه جمهوری اسلامی بررسی شود سخنگوی کمیسیون امنیت ملی اضافه کرد در این جلسه محمود علوی، وزیر اطلاعات، نیز حضور داشت. او در این جلسه گفته بود به کسانی که «بعد از کسب مسئولیت اقدام به دریافت تابعیت مضاعف و یا گرین کارت کردهاند، گفته شده که بین مسئولیت و تابعیت دوگانه و گرین کارت یکی را انتخاب کنند.» وزیر اطلاعات همچنین اضافه کرد: «اگر مسئولان تابعیت مضاعف و گرینکارت و اقامت بگیرند، به مقام مافوق آنان گفته میشود که ادامه مسئولیت آنها امکانپذیر نیست.» شهریورماه امسال نیز ناصر سراج٬ رییس سازمان بازرسی کل کشور، خواستار اخراج کارکنان دوتابعیتی از دستگاههای اجرایی شده بود. از زمان روی کار آمدن دولت روحانی، بحث حضور افراد «دو تابعیتی» در میان مدیران و مسئولان ارشد دولت، موجب انتقاد اصولگرایان شده است. آنها وجود چنین افرادی در سطح مدیران حکومتی را از راههای «نفوذ» میدانند. عبدالرسول دری اصفهانی٬ یکی از اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای، از جمله افراد متهم به «جاسوسی» است که به گفته اصولگرایان دارای «تابعیت مضاعف» است٬ مسالهای که از سوی حمید بعیدینژاد، دیگر عضو تیم مذاکره کننده، رد شد.
Home اخبار اندیشه و بیان بازداشت معصومه ضیاء در فرودگاه تهران Date: دی ۱۷, ۱۳۹۵in: اندیشه و بیان, ویژهLeave a comment نیروهای امنیتی معصومه ضیاء، مربی عرفان حلقه را هنگام بازگشت از سفر خارج کشور در فرودگاه بازداشت کردهاند. به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، امروز جمعه ۱۷ دیماه، معصومه ضیاء از فعالان عرفان حلقه، هنگام بازگشت از سفر خارج کشور در فرودگاه توسط مأموران اداره اطلاعات بازداشت و برای رسیدگی به پرونده جدیدی به زندان اوین منتقل شده است. معصومه ضیاء که پیشازاین در جریان تجمع هوادارن گروه عرفان حلقه در مقابل دادگاه انقلاب بازداشت شده بود، در دادگاهی که در تاریخ ۱۸ بهمنماه سال گذشته به ریاست قاضی احمدزاده برگزار شد، به اتهام اخلال در نظم عمومی از طریق شرکت در تجمع غیرقانونی، به تحمل یک سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد. این عیناً در دادگاه جدید نظر تأیید شد. معصومه ضیاء پیشتر نیز در ارتباط با شرکت در تجمع اعتراضآمیز زنان باهدف تغییر در قوانین تبعیضآمیز علیه زنان، در میدان هفت تیر در تاریخ ۲۲ خرداد سال ۸۵ بازداشت و سپس به یک سال زندان تعلیقی محکوم شده بود.
۱۳۹۵ دی ۱۷, جمعه
از خداوندمان سرمشق بگیرید و با محبت رفتار کنی
۱۳۹۵ دی ۱۶, پنجشنبه
آیا عیسی خداست؟ آیا او هرگز ادعا نمود که خداست؟ عبارت "من خدا هستم" در هیچ جای کتابمقدس از زبان عیسی مسیح نقل نشده است. ولی این به آن معنی نیست که او ادعای خدائی نکرده است. بطور مثال اگر به یوحنا 30:10 مراجه کنیم، عیسی مسیح را می بینیم که ادعا نمود: "من و پدر یک هستیم." شاید در اولین نگاه بنظر نرسد که او اشاره به الوهیتش می کند، ولی عکس العمل یهودیان نسبت به سخنان او ثابت می کند آنها منظور او را به خوبی درک کردند. "یهودیان در جواب گفتند، "بسبب عمل نیک تو را سنگسار نمی کنیم بلکه بسبب کفر زیرا تو انسان هستی و خود را خدا می خوانی." (یوحنا 33:10). یهودیان به خوبی فهمیدند که عیسی خود را خدا می داند. آیات بعدی نشان می دهند که عیسی مسیح نه با برداشت آنان مخالفت کرد و نه سعی کرد آن را اصلاح کند. این ها همه اشاره به این واقعیت می کند که عیسی ادعای خدائی کرد. "من و پدر یک هستیم." (یوحنا 30:10). این ادعا در یوحنا 58:8 نیز دیده می شود: "عیسی بدیشان گفت: "آمین آمین بشما می گویم که پیش از آنکه ابراهیم پیدا شود من هستم." و یهودیان مجدداً قصد سنگسار کردن او کردند. (یوحنا 59:8) تنها دلیل یهودیان برای سنگسار کردن عیسی این بود که آنان او را بخاطر ادعای الوهیت کافر می شمردند. یوحنا 1:1 می گوید: "... و کلمه خدا بود..." و در یوحنا 14:1 می خوانیم: "و کلمه جسم گردید...." این آیات به وضوح تعلیم می دهند که عیسی خداست. اعمال 28:20 به ما می گوید: "پس نگاه دارید خویشتن و تمامی آن گله را که روح القدس شما را بر آن اُسقُف مقرّر فرمود تا کلیسای خدا را رعایت کنید که آن را به خون خود خریده است." چه کسی کلیسا را به خون خود خریده است؟ عیسی مسیح. ولی اعمال 28:20 می گوید "خدا ... آن را به خون خود خریده است." پس عیسی همان خداست. توما، یکی از شاگردان مسیح، اینچنین اعتراف کرد: "... ای خداوند من، و ای خدای من" (یوحنا 28:20). و مجدداً عیسی را می بینیم که سعی نکرد کلام او را اصلاح کند. تیطس 13:2 ما را تشویق می کند تا منتظر آمدن خدا و نجات دهندۀ خود عیسی مسیح باشیم. (دوم پطرس 1:1 را نیز ملاحظه کنید) خدای پدر در عبرانیان 8:1 در بارۀ عیسی مسیح چنین می گوید: "امّا در حق پسر، ای خدا تخت تو تا ابدالآباد و عصای ملکوت تو عصای راستی است." در کتاب مکاشفه فرشته به یوحنای رسول تعلیم می دهد که فقط خدا را پرستش کند (مکاشفه 10:19). در اناجیل عیسی مسیح بارها مورد پرستش واقع شد (متی 11:2؛ 33:14؛ 9:28 ، 17؛ لوقا 52:24؛ یوحنا 38:9) ولی هرگز آنانی را که او را می پرستیدند سرزنش نکرد. اگر عیسی مسیح خدا نبود، اجازه نمی داد مَردُم او را بپرستند. بطور یقین او نیز، به مانند فرشته ای که با یوحنا سخن گفت، به آنان تعلیم می داد که او را نپرستند. کتابمقدس شامل آیات و بخشهای فراوانی است که به الوهیت عیسی اشاره می کنند. مُهم تربن دلیل خدا بودن عیسی این است که اگر او خدا نباشد، مرگ او به عنوان یک انسان مَحض نمی تواند برای پرداخت جریمۀ گناهان همۀ جهان بسنده و کافی باشد (اول یوحنا 2:2). تنها خدا قادر بود اینچنین جریمۀ سنگینی را پرداخت نماید. تنها خدا می توانست گناهان جهان را بر خود گرفته (دوم قرنتیان 21:5)، بمیرد، و با برخاستنش از مردگان پیروزی خود را بر گناه و مرگ اعلام نمایدn
۱۳۹۵ دی ۱۵, چهارشنبه
گله خدا را که به دست شما سپرده شده است شبانی و ت نظارت کنید ان گونه که خداوند میخواهد
۱۳۹۵ دی ۱۴, سهشنبه
چطور باید به خدا اجازه دهیم تا ما دا ازنظر روحانی بیدار سازد
تجمع نوکیشان مسیحی در استکهلم سوئد
در تاریخ 2016/12/31تجمع در میدان سرگیی استکهلم سوئد ایماندارن عزیز حمایت خود را از مسیحیان که نو ایمان هستند و دستگیر وشکنجه میشوند خواستار ازادی انها از بند هستیم و حمایت خود را اعلام مینمایم زیرا هر کس در ازادی کامل میتواند خدای خود را دوست بدارد و با تمام وجود و روح خود او را پرستش کند .از خداوندمان عیسی مسیح میخواهیم صلح را در ایران و تمامی جهان فراهم کند امین