جاسوسد در نروژ با اسناد جعلی پناهدگی گرفت
۱۳۹۵ دی ۸, چهارشنبه
بازيگر پناهنده سياسي در نروژ! پشت صحنه ساز احمدي نژاد ومسجد علي در نروژ طوسي باز از يك طرف ،ديسكو رونده از طرفي ديگر ، طرح و نقشه هاي جديد جيره خواران رژيم آخوندي در اروپا عليه اپوزسيون خارج از ايران محمد خاكي نهاد,به راستي اين شخص چه كسي و با چه هدف و ماموريتي به اروپا فرستاده شده است؟ محمد خاكي نهاد با اهداف سياسي مشخص به نروژ فرستاده ميشود و در اين كشور اعلام پناهندگي سياسي ميكند،از جنايات جمهوري اسلامي سخن مي گويد ،كه جمهوري ولايت فقيه او را شكنجه كرده است،و ادعا ميكند كه خبر نگار خبر گذاري رسمي در ايران بوده است،بالاخره با ارائه دادن مدراك جعلي كه وزارت اطلاعات در اختيار اين گونه افراد ميگذارد پناهندگي سياسي مي گيرد. اما بعد از مدتي عكس وي در كنار رامين مهمانپرست سخنگوي وزرات خارجه دولت احمدي نژاد در كشور نروژ و محمود رضا سجادي مامور وزارت اطلاعات كه سفير ايران در روسيه شده بود و در حال حاضر سمت معاون بين المللي وزرات اطلاعات رو به عهده دارد. اما ماموريت خاكي نهاد چيست؟ - [ ] دوباره بزك كردن محمود احمدي نژاد،شخصي كه بعد از خميني باهوش ترين سياست مرد هستش،به عنوان كسي كه خانه ارزان براي مسكن اميد براي مردم درست كرد و ميلياردها دلار خودش و همراهيانش به جيب زدند. - [ ] https://youtu.be/V6BQPlajRM8 - [ ] اما به راستي ماموريت اين جاده صاف كن نظام و احمدي نژاد به اين موارد ختم ميشود؟ - [ ] چندي پيش شاهد پخش شدن عكس پاسپورت و كارت اقامت پناهنده اي در نروژ به نام بهزاد هاشم پور با مضمون اينكه آقاي هاشم پور ١١ روز پس از گرفتن پناهندگي، تقاضاي پاسپورت ايراني از سفارت كرده است. لينك هايي هم از اين شخص به نمايش گذاشته شد كه نشان ميداد خبرگزاري هاي ايران عليه بهزاد هاشم پور مطالبي زده اند به همراه اين عكس ها و مطالب در فيس بوك مدعي شده اند كه اين شخص به عنوان نماينده سپاه پاسداران در نروژ فعاليت ميكند - [ ] محمد خاكي نهاد با يك برنامه ريزي دقيق خودش رو به عنوان يك خبرنگار و فعال سياسي مخالف حكومت جمهوري اسلامي كه از ايران فرار كرده و در كشور نروژ اعلام پناهندگي كرده به شخصي به نام بهزاد هاشم پور كه يك فعال سياسي در نروژ هست نزديك مي شود و با دزديدن اطلاعات و مدارك شخصيش به كمك دوستان و روابطش با وزارت اطلاعات در نروژ و ايران طرح توطئه عليه آقاي هاشم پور و جمعي از ايرانيان فعال در زمينه حقوق بشر رو به اجرا ميگذارند، تا جمعي از پناهندگان و فعالان سياسي رو تخريب شخصيتي كنند، و با ارائه دادن اين گونه مدارك به اداره مهاجرت نروژ سعي در فراهم كردن استراد وي به ايران رو عملي كنند.اين دلواپسان كه چهار دهه است در ايران خون مردم رو آشاميده اند، خود رو گريبانگير مردم در خارج از ايران هم ميكنند .بهتر است باچشماني باز مراقب اين زالو صفتان در محيط اطراف خود و سعي در روشن كردن هويت اين افراد باشيم. درباره این مزدور بیشتر در اینجا بخوان.: نويسنده:مطلب احسان فتاحي
۱۳۹۵ دی ۷, سهشنبه
گورستان خوابي پدیده ای نوظهور، تکان دهنده و بی نظیر دردنیا! فقط درجمهوری اسلامی زندگی در گور: صفحه نخست روزنامه شهروند سه شنبه ٧ دی 27 دسامبر 2016 (فردا) جمعیت زنده بگورها درجنوب غربی تهران: مردمانی که در گورستان نصیرآباد زندگی می کنند. درطول روزعموماً ضایعات جمع می کنند و پلاستیک اماهرکجا که باشند شبها به گورهای خود بازمی گردند. باور کردنش آسان نیست ولی در دیکتاتوری ملاتاریا؛ مرز بین مرگ و زندگی شکسته شده و مردگان متحرک به منزل آخر رانده شده اند. این پدیده دردناک در هیچ کجای دنیا دیده نشده و انحصار آن بنام ملایان درتاریخ ثبت می شود.50زن مرد و کودک شبها درگورمی خوابند. درهر گور1تا4 نفر زندگی می کنند! عكس ها إز سعيد غلامحسينی روزنامه شهروند گزارش ویژه «شهروند» از گورخوابهای نصیرآباد زندگی در گور: ٥٠ زن، مرد و کودک، شبها در گور میخوابند در هر گور یک تا ٤ نفر زندگی میکنند مریم روستایی- گورخوابها برگشتهاند. هر کدام به داخل یک قبر سر میخورند. در تاریکی یا مشغول مواد میشوند یا به چه فکر میکنند، نمیدانیم. سکوت گورستان سنگین و هوا سرد است. یکییکی، بنرهای پاره، تکه پتوهای مندرس و تخته چوبهای نیمه سوخته روی گورها کشیده میشود. آنها مرگ را زندگی میکنند. خیلی که هوا سرد میشود، دنبال چوب میگردند برای درستکردن آتش و گرمشدن در گورهایی که پایان زندگیست برای همه، اما برای اینها شده سرآغاز و سرپناه. زن، مرد و کودک؛ کارتنخوابهایی که در قبر نشسته میخوابند. «دیگه اینجا چوب هم برای آتیشزدن، پیدا نمیشه» این را یکی از ميهمانهای ناخوانده این اتاقهای تاریک و باریک میگوید. یک ماهی میشود که سرما کارتنخوابها را راهی کرده تا اطراف و درون گورستان بزرگ نصیرآباد باغستان در حومه شهریار ساکن شوند. عدهای درون گورستان و در قبرهای از پیش آماده شده و چندین خانواده در اطراف گورستان، در منطقه بلوکزنی و زیر کانال در چادر زندگی میکنند. در درون گورستان، ٣٠٠ گور از پیش آماده وجود دارد که ٥٠ کارتنخواب دست کم ٢٠ گور را اشغال کردهاند. در هر گور یک نفر و گاهی هم سه تا چهار نفر زندگی میکنند. این گورها عموما برای خواب مورد استفاده قرار میگیرند و در طول روز و زمانی که افراد برای تهیه پول مواد و غذا ضایعات جمع میکنند یا گدایی میکنند، خالی هستند؛ اما باید حواسشان به گورشان باشد چرا که از طرف دیگر کارتنخوابها مورد سرقت قرار میگیرند. به پتوهای پاره و لباسهای کهنه هم رحم نمیکنند. هیزمهای سوخته، ظرفهای یک بار مصرف غذا، پلاستیک و تکه پارچههای موجود در بعضی از گورهایی که الان سقف ندارند، نشان میدهد که قبلا مورد استفاده یک گروه دیگر بوده است. گورهای از پیش آماده شده در سمت چپ گورستان، روبهروی قبرهایی که در آن تدفین انجام شده و با فاصله کمی از مسیر رفتوآمد مردم قرار دارند. یک نفر از سر کنجکاوی گوشهای از پتوی کشیدهشده روی یکی از گورها را کنار میزند تا ببیند درون آن چه خبر است؛ ناگهان با هجوم کارتنخواب هایی که در گور خوابند مواجه میشود. حسن ناراحت از اینکه چرا خواب بعدازظهرش را بر هم زدهاند، سرش را از قبر بیرون میآورد و با اشاره دست سعی میکند فرد کنجکاو را دور کند. آرمان کارتنخواب دیگریست که همان نزدیکی در حال قدمزدن است و با دیدن این صحنه بهسرعت به سمت گورها برمیگردد. میآید تا آن غریبه را از محل زندگیشان دور کند. جنگ لفظی که بینشان پیش میآید، توجه تعداد بیشتری از مردمی که برای خواندن فاتحه به گورستان آمدهاند را به این سمت جلب میکند. دعوایشان بالا میگیرد، چند نفر گوشی به دست مشغول عکس گرفتن میشوند. آرمان: «عکس نگیر آقا، عکس نگیر. مگه بدبختی هم عکس گرفتن داره؟» بنر سفیدی که روی یکی دیگر از گورها کشیده شده، کنار زده میشود و مردی بهسرعت خودش را بالا میکشد. سن و سالش بهسختی به ٣٠سال میرسد. سرما پوست روی بینیاش را برده و تبدیل به زخم بزرگی کرده است. سردش میشود، لبههای کلاه بافتنی مشکیاش را روی گوشش پایین میکشد. به اطرافش نگاه میکند میگوید: «امنه، خبری نیست». خم میشود تا به زن لاغراندام کمک کند که پشت سرش برای بیرون آمدن از گور تلاش میکند. از چند گور آن طرفتر صدایی میآید: «شهناز، شهناز» اما جوابی نمیگیرد. یکی از رهگذرها میشنود و بلند صدا میزند: «شهناز کیه؟ صداش میکنن.» همان زنی که چند دقیقه قبل، تا شانه داخل گور بود و حالا خودش را بالا کشیده، دستهای پینه بستهاش را با پشت لباس بلند قهوهایش پاک میکند و کشدار میگوید: «هاااااااا؟ میام الان». عَبِد کنار شهناز ایستاده، داد میزنه: «بلندتر بگو اسمشو تا همه بفهمن»، میترسند نامشان را به غریبهها بگویند. فاشنشدن اسمشان جزیی از هویتشان است. تمایلی برای حرفزدن ندارند. نگاهشان هم که میکنی رو برمیگردانند. بعد از چند سوال درباره وضعیتشان، اینکه اینجا چهکار میکنند؟ و چرا اینجا را انتخاب کردهاند؟ شهناز میگوید: «پنج روز پیش برای تهیه مواد آمدم اینجا، آخه شنیدم اینجا مواد ارزانتره، یه نفر بهم حلوا داد. دیدم چند نفر بالای گورها نشستن، از اون حلوا بشان دادم، دیدم همزبان منن، تصمیم گرفتم بمانم، شوهرمم قراره بیاد همینجا.» متأهلی؟ بچه داری؟ ها، ٣ تا پسر دارم، پسر بزرگم ١٨ سالشه و یک دوقلوی ١٦ ساله هم دارم. اهل کجایی؟ ٢٠ ساله که از شهرستان به تهران آمدم. خانوادهات کجاهستند؟ ازت خبر دارند؟ پدر و مادر و ٧ برادرم شهرستانند، خبری از سرنوشت من ندارن. نمیتونم برگردم، اگه برگردم، چون معتادم حتما منو میکشن. چند وقته معتاد شدی؟ پنج ساله. چطور معتاد شدی؟ پنج سال پیش من بهترین آشپز بودم؛ برای یک شرکت ارمنی با ١٠٠ تا پرسنل غذا درست میکردم، شوهرم سرکار نمیرفت، خونه بود و همیشه در حال مصرف مواد بود، من نمیدانستم که بخوره (نوعی اعتیاد که از طریق در معرض بوی مواد قرار گرفتن ایجاد میشود) معتاد شدم. صبحها سخت از خواب بیدار میشدم و سر کار چرت میزدم. یه بسته نسکافه خریدم که خوابم بپره، شوهرم دید گفت خاک بر سرت، این چیه خریدی؟ بیا، دوای تو پیش منه، یه چیزی میدم که کلا خواب از کلهات بپره، بشم شیشه داد کشیدم. بعدش من تا یک هفته نمیتانستم بخوابم. وسواس کار کردن گرفته بودم. گفتم مرد خدا ذلیلت کنه، منو ببر دکتر، نمیتونم بخوابم. یه چیز دیگه بشم داد گفت اینو بکشی میخوابی، هرویین بود، اونو که زدم تا دو روز خواب بودم، انگار مرده بودم. برای آرام شدن، مجبور شدم دوباره بکشم و کمکم کارمم از دست دادم. دانههای درشت اشک روی گونههای فرو رفتهاش میچکد، نفس عمیقی میکشد و انگار به پنجسال گذشته برگشته است. حالا تمایل بیشتری دارد که درباره خودش حرف بزند. چند وقته کارتنخوابی؟ «الان سه ساله که کارتنخواب شدیم. پسرات کجا هستند؟ پسرام رفتن خونه عموشان، درس میخوانن، زنگ میزنم بهشان، اونا فقط گریه میکنن، پسر بزرگم میره سرکار؛ اما تا حالا سه بار میخواسته خودکشی کنه، میگه عمو و زنعمو خیلی خوبن اما من دیگه نمیتوانم بشینم سر سفرهشان. میخواهد بغضش را قورت بدهد؛ به زور میخندد. دندان ندارد. فقط سه دندان خراب و این هم ثمره اعتیاد است. گروهی از زنان و مردان سیاهپوش ١٠٠ متر آنطرفتر عزیزی را به خاک سپردهاند. صدای مویه و نوار روضه میآید. شهناز سرش را آرام و با افسوس تکان میدهد. برای اینکه صدا به صدا برسد، صدایش را بالاتر میبرد. «میخوام ترک کنم، تو را به خدا، تو را به دینتان کمکم کنید که ترک کنم، خسته شدم، خسته شدم از هر روز گداییکردن تو عوارضی. من قبلا میآمدم قبرستان، حالم بد میشد، بار اولی که منو کشیدن پایین تو قبر تا سه روز مریض بودم و نتونستم بخوابم، اما خب چارهای ندارم، جایی را ندارم که برم.» چرا نمیری کمپ؟ «چندبار رفتم، اما آنجا منو میزنن، موهامو میکشن. موهامو میتراشن، شلنگ رو گره میزنن و با گره شلنگ ما رو میزنن، هنوزم جای کتکهایی که خوردم روی بدنم هست، من دیگه جانی ندارم که کتک بخورم.» در میان حرفهایش یک نفر با دو کیسه پلاستیکی سبز و سفید میآید. لباسها و وسایلش را آورده. شهناز تشکر میکند: «دردت به جانم.» حالا جمعیت بیشتری جمع شده، مردها آمدهاند روی لبههای گورها، اما زنها با کمی فاصله روی تپههای اطراف این گورهای آماده ایستادهاند. یکی از میان جمعیت میگوید باید ترک کنید و بروید سرکار! آرمان میگوید: «مشکل ما بیمکانیه. ترک هم کنیم دوباره باید بیاییم همینجا. کنار بقیه که معتادند. دوباره معتاد میشیم.» «من یکی از اینها را میشناسم.» مردی که صاحب یک کارگاه صنعتی است میگوید. «یکی از این کارتنخوابها که اسمش فرشیده، ٢سال پیش در کارگاه من کار میکرد. اون موقعها نامزد هم داشت. درگیر مواد مخدر شد و دیگه نتونست کار کنه، زندگیاش هم از هم پاشید. الانم اینجاست.» با دست به خرابههای پشت گورستان اشاره میکند. «الان اونجا داره ضایعات جمع میکنه. چطور میشه کمکش کرد؟ به حرف که نمیشه. همه باید قدم بردارند.» هوا گرگ و میش است، مردم پراکنده میشوند. مراسم آن خانواده داغدار هم تمام شده. کمی آنطرفتر، مردم بیتوجه به گورخوابان، کنار مزار اموات خودشانند و خیراتشان را با هم تقسیم میکنند. صدای اذان در گورستان میپیچد. با تاریک شدن هوا، کمکم سر و کله بقیهکارتنخوابها پیدا میشود. خسته از پرسهزنی روزانه، با قامتهای خمیده و سرهای کج شده، توبرهای را با خود میکشند و به میان جمعیت میروند تا اینجا هم پولی، چیزی عایدشان شود. انتخابشان بیشتر زنان است. بهخصوص زنانی که دست یک بچه در دستشان است. دست دراز میکنند. جان بچه را قسم میدهند و میگویند: «پول یه نون به من بدید.» اکثریت بیجواب رد میشوند. یکی از مردها میگوید: «پول ندارم اما نانوایی نزدیک است. بیا برویم برات نان بگیرم.» نگهبان دم در گورستان از روزها و شبهایی که با این گورخوابها میگذراند، حرفهایی دارد: «یک ماهی هست کارتنخوابها، بهخصوص شبها، در بعضی از این قبرها شب را به صبح میرسانند. آن اوایل که آمدند اینجا، بیرونشان کردیم اما هم تعدادشان زیاد است هم جای دیگری ندارند که بروند. دیوار گورستان کوتاه است، بیرونشان هم کنیم از دیوار میآیند. نیروی انتظامی هم که میآید، متفرق میشوند. تعدادیشان را هم گرفتهاند و بردهاند کمپ. خیلیهاشان از کمپ فرار میکنند و دوباره برمیگردند.» همهشان معتادند؟ «تقریبا همه معتادند. دو زن و یک بچه ٨ ساله هم هست که آنها هم معتادند. روبهروی گورستان، چند صد متر آنطرفتر در «بلوکزنی» هم یک پیرزن همراه ٢ پسر و یک عروس و نوهاش در چادر زندگی میکنند. خود پیرزن و یکی از پسرهایش معتادند. باز هم هستند، کمی آن طرفتر زیر کانال یک زن و مرد هستند که از شهرستان آمدهاند. آنها هم در چادر زندگی میکنند اما معتاد نیستند.» برخورد مردم باهاشون چطوره؟ «اینجا منطقه فقیرنشینیه. مردم انقد از این کارتنخوابها دیدن که انگار واکسینه شدند و بیتفاوت. ولی بعضیها هم برای کمک میآیند مثل گروه یاشار تبریزی که شب یلدا برای ساکنان گورها و چادرنشینهای اطراف گورستان غذا و میوه آورده بودن، اما کارتنخوابها نیومدن.» زنی با روسری یشمی، یکی از کارتنخوابهایی که تازه از بیرون برگشته به گورستان، حرفهای نگهبان را شنید و گفت: «آره، چند شب پیش غذا آوردن. اینا میخوان گولمون بزنن و ببرنمون کمپ. من از ترسم تا ٣ نصفهشب تو بیابونهای اطراف بودم. کی میخواد به ما کمک کنه؟ مردم ما رو که میبینن اذیتمون میکنن. ما رو با سنگ میزنن. مگه ما غریبهایم؟ ما همون آدمهایی هستیم که تا چندسال پیش سر سفرههای هم بودیم.» یاشار تبریزی، مدیر گروهی که کمپین شب یلدا را شکل داده، میگوید: « قصد داریم کار خود را ادامه دهیم.» شروع کمپین از کجا بود؟ کار ما از صفحات مجازی شروع شد. من ٢٠ روز پیش از حضور کارتنخوابها در گورستان مطلع شدم و با کمک دوستانی که نمیشناختیم همدیگر را، اما به بنده اعتماد کردند مبلغی را جمعآوری و برای شب یلدا مقداری غذا و میوه فراهم کردیم. متاسفانه کارتنخوابها از ترس خیلیهاشان نیامدند، یا آمدند غذا را گرفتند و رفتند. با چه هدفی این کار را ادامه میدهید؟ هدفمان ایجاد همکاری و همیاری بین خیریههاست برای کمک به این مردم بیخانمان. در بین این کارتنخوابها زن هست، بچه هست. خیلیهاشان معتاد نیستند و از فقر به گورستان پناه آوردهاند. بچه در بینکارتنخوابها؟ بله، علی هشتساله و معتاد است. بعضی شبها را در گورستان سپری میکند. برای برقراری ارتباط با او و ایجاد انگیزه با کمک دوستان برایش یک مقدار لباس گرم خریدیم. خودش تمایل دارد که ترک کند. میخواهیم ازش حمایت کنیم که این اتفاق بیفتد. برنامههایتان چیست؟ ما با چند موسسه خیریه مذاکراتی را انجام دادیم و موسساتی مثل جمعیت امامعلی(ع)، موسسه مهرانه زنجان، خانه کودکان کوشا و همچنین وزارت آموزش و پرورش قبول کردند که از ما حمایت کنند. دوباره جمعیت گورستان را ترک کرده و تاریکی همه جا را فرا گرفته، مثل هر شب. بنرهای پاره، تکهپتوهای مندرس و تختهچوبهای نیمهسوخته را برمیدارند. سقف اتاقهای دوطبقهای که یک متر و نیم ارتفاع دارند. فرششان کارتنپاره است و تختشان زمین سفت و سرد. نه چراغی، نه وسیلهای. فقط پتو و لباس کهنه. همنnewspaper.3/زندگی-در-گور
۱۳۹۵ دی ۶, دوشنبه
مسلمان امریکای به قتل دانشجوی نوکیش مسیحی متهم شد
دروغ اقلیت ها در ایران ازادی دارند !!
ماهواره «مدیس» ناسا، پهنهای از دود غلیظ و خاکستری تهران را احاطه کرده است. به ازای هر روز تعطیلی، ۱۰۰میلیارد تومان بر میزان خسارتهای اقتصاد شهری و مدیریت پایتخت افزوده میشود. معصومه ابتکار: دولت دقیقا میداند برای آلودگی در کلانشهرها چه کار باید بکند اما رفع مشکل آلودگی هوا زمان بر خواهد بود. سازمان فضایی ملی ایالات متحده آمریکا با انتشار تصویری از آلودگی هوای تهران اعلام کرد که این آلودگی سنگین رکوردها را شکسته و باعث مرگ صدها نفر و تعطیلی مدارس شدهاست. براساس تصویر هوایی گرفته شده توسط ماهواره «مدیس» این سازمان، پهنهای از دود غلیظ و خاکستری تهران را احاطه کرده است. در تصویر ناسا همچنین غیر از نقطه خاکستری در جنوب رشته کوه البرز که نمایشی از تهران این روزهاست، بقیه نقاط با رنگ طبیعی خود نشان داده میشوند. ناسا این آلودگی را به کفن خاکستری دودآلود تهران تشبیه کرده است. گرچه گزارشهای شرکت کنترل کیفیت هوا وابسته به شهرداری پایتخت، نشانگر کاهش آلودگی هوا در تهران است اما امروز همچنان هشدارها برقرار است و هوای تهران برای گروههای حساس خطرناک توصیف شده
کودک ازاری در مدارس ایران
جمهوری اسلامی: مدیر مدرسه ابتدایی شهید شیرودی حبیبآباد به دلیل اینکه دانشآموزان یک کلاس تکالیفشان را انجام ندادهاند با شیلنگ دانشآموزان را تنبیه بدنی کرد. مدیر مدرسه به دنبال درخواست معلم به دلیل اینکه دانشآموزان یک کلاس در دبستان «شهید شیرودی» شهرستان برخوار در شهر حبیبآباد تکالیفشان را انجام ندادند، آنها را با شیلنگ تنبیه بدنی کرده است. این اتفاق که در هفته گذشته رخ داده است زمینه نارضایتی والدین دانشآموزان را به همراه داشته است و در نهایت با اعلام شکایت از این مدیر، موضوع به اداره آموزش و پرورش برخوار گزارش شده است. به گفته شاهدان عینی مدیر این مدرسه، بدن ۲۰ دانشآموز این کلاس را تنبیه کرده است و والدین خواستار پیگیری و رسیدگی به این نوع رفتار شدهاند. در این راستا علی بابایی، رئیس اداره آموزش و پرورش شهرستان برخوار با بیان اینکه معلم این دانشآموزان به دلیل عدم انجام تکالیف، والدین دانشآموزان را احضار کرده و پس از به نتیجه نرسیدن، از مدیر درخواست برخورد با دانشآموزان را داشته است، اضافه کرد: اقدام مدیر خلاف مقررات است و به هیچ وجه قابل توجیه نیست. هر Tags تنبیه بدنی شهرستان برخوار شیلنگ »
#برگی_از_تاریخ ارتشهای آلمان، بریتانیا و فرانسه در جریان جنگ جهانی اول در بلژیک باهم ميجنگيدن. هفته منتهی به کریسمس شماری از سربازان آلمانی و انگلیسی با سلام و دست تکان دادن از پشت خاکریز،به همدیگر نزدیک شدند و گویی با هم دشمنی نداشتند. شب کریسمس جنگ را تعطیل کردند و عملا یک آتش بس نانوشته را به اجرا گذاشتند تا دستکم برای چند ساعت کریسمس را جشن بگیرند. در ارتش آلمان یکی از سربازان که سابقه خواندن در اپرا را نیز داشت شروع به خواندن ترانه کریسمس مبارک می کند. صدای خواننده آلمانی را سربازان جبهه های دیگر می شنوند و با پرچمهای سفید به نشانه صلح از خاکریز بالا می آیند و بسوی ارتش آلمان می روند. آن شب سربازان 3 ارتش در کنار هم شام خوردند،آواز خواندند و کریسمس را جشن گرفتند،ولی هر ۳ فرمانده توافق می کنند که از روز بعد صلح شکسته شود و جنگ را از سر بگیرند! صبح روز بعد دست و دل سربازان برای جنگ نمی رفت. چند ساعت که گذشت باز هم پرچمهای سفید بالا رفت و پس از گفتگوی 3 نماینده ارتش ها تصمیم بر این گرفته شد که برای سرگرم شدن با هم فوتبال بازی کنند. آنها آنقدر با هم رفیق می شوند که با هم عکس می گیرند و هدیه رد و بدل میکنند و حتی آدرس خانه های خود را به همدیگر می دهند تا بعد از جنگ به کشور های هم سفر کنند! دیداری که به دلیل کشته شدن بسیاری از آنها در ادامه جنگ شاید هیچگاه پیش نیامد. این اتفاق تاریخی با نام Christmas Truce شناخته می شود. . سال ها بعد کریس دی برگ متن یکی از این نامه های سربازان را در یک حراجی به قیمت 27 هزار دلار می خرد. پل مک کارتنی هم در ویدیوی یکی از کارهایش به این اتفاق ادای احترام کرده و سال 2005 هم کریستین کاریون با استناد به مدارک این اتفاق فیلمی بنام "کریسمس مبارک" می سازد که اسکار بهترین فیلم خارجی را گرفت و حتی در جشنواره فیلم فجر نیز به نمایش در آمد. تمام حقایق در این جمله مستور است؛ در جنگ کسانی کشته میشوند که نه همدیگر را میشناسند و نه میدانند چرا؟ اما کسانی آنرا راه میاندازند که هم همدیگر را میشناسند و هم میدانند چرا. آتشبس زیبا در کریسمس ۱۹۱۴ لحظهای نمادین از صلح و انسانیت را در میان یکی از خشنترین وقایع تاریخ مدرن به نمایش گذاشت. یاد این سربازان بی گناه گرامی و لعنت ابدی بر جنگ افروزان گناهکار باد... *کریسمس بر همهٔ هموطنان مسیحی و غیر مسیحی مبارک!
پسران اسرائیل
۱۳۹۵ دی ۳, جمعه
دانشجوی بخاطر اعتقاد به بهایی از دانشگاه اخراج شد
مسیح خداوندمان با امدنش جهان را برکت داد
مریم مادر عیسی از روح القدس پر شد و پسر پدر اسمانی را در روز موعود به دنیا اورد و جهان را با امدنش برکت داد و تمامی گناهان ما را بر دوش خود
کشید و بخاطر ما قربانی شد .ای خداوند زنده ما تمام جهان از امدنت که سال روز تولدت به روی زمین بود به شکل انسان همه را غرق در شادی کرده است .کریسمس بر تمامی ایمانداران مبارک باد
یک شهروند بهایی را ماموران امنیتی دستگیر کردند
۱۳۹۵ دی ۲, پنجشنبه
نگاهی کوتاه به تولد و مرگ و قیام عیسی مسیح سرزمین فلسطین، زادگاه مسیح، در آن روزگار در اشغال رومی ها بود. ایشان با پنجه ای آهنین بر یهودیان حکمرانی میکردند. مسیح، پسر خدا، در یک سرزمین اشغال شده چشم به جهان گشود، در میان قومی تحت ستم! اینها چقدر با صحنه های شاد و پُرزینت که در این ایام کریسمس در کوچه و بازار میبینیم تفاوت دارد! وقتی مسیح قدم به این جهان میگذاشت، از این زینت آلات و زرق و برق ها خبری نبود! او "خود را خوار ساخت". مریم، مادر عیسی، و یوسف، افراد فقیری بودند. آنها وقتی چند هفته پس از ولادت عیسی، برای اجرای آیینهای طهارت به معبد بزرگِ شهر اورشلیم رفتند، میبایست به خدا قربانی تقدیم کنند. طبق دستور شریعت موسی، ایشان میبایست بره ای یک ساله به عنوان قربانی تقدیم میکردند. اما در شریعت آمده بود که اگر زن و شوهری فقیر باشند، میتوانند به جای بره، دو قُمری یا دو جوجه کبوتر تقدیم کنند (کتاب لاویان ۱۲:۸). عیسی نه تنها در کاخ پادشاهان و بزرگان به دنیا نیامد، و نه تنها گهواره اش آخور گوسفندان بود، بلکه خانواده ای فقیر نیز داشت. او مانند بسیاری از ما، در فقر و نداری بزرگ شد. او زندگی سختی را پشت سر گذاشت. خدای ما خدایی است دردآشنا. او در رنجهای ما شریک شده است. اما فداکاری پسر خدا به این نیز ختم نمیشود. پولس میفرماید: "و تا به مرگ، حتی مرگ بر صلیب مطیع گردید." عیسی مسیح، پسر خدا، کسی که فروغ جلال خدا و مظهر کاملِ ذات او بود، مرگ را با آغوش باز پذیرفت. اما نه مرگی ساده و طبیعی، بلکه مرگِ بر صلیب. خودِ رومیها اقرار میکردند که اعدام بهوسیلۀ صلیب، شرمآورترین و دردناکترین نوع اعدامها است. این را یک مورخ رومی نوشته است. رومیها معمولاً هیچگاه یک شهروند رومی را با صلیب اعدام نمیکردند. اعدام با صلیب مخصوص بردگان شورشی بود، کسانی که علیه اقتدار روم قیام میکردند. شخصِ اعدامی را کاملاً برهنه بر صلیب میخکوب میکردند یا با طناب به آن میبستند و او را به حال خود رها میکردند تا جان بکـَنـَد. در چنین حالتی، شخص ممکن بود دو یا سه روز از صلیب آویزان باشد. پاهای او را نیز یا به صلیب میخکوب میکردند یا تیر چوبی کوچکی زیر پایش نصب میکردند تا بتواند وزن بدن خود را بالا بکشد و تنفس کند. محل اعدام را نیز در جادهای پررفت و آمد تعیین میکردند تا رهگذران بتوانند ببینند سرنوشت قیام علیه اقتدار روم چیست. عیسی را نیز به همین شکل مصلوب کردند. او با شرمآورترین وضعی، در مقابل انظار همه، برهنه بر صلیب میخکوب شده بود. رهگذران و بزرگان قوم یهود او را مسخره میکردند و میگفتند که اگر همان مسیح موعود و پسر خدا است، از صلیب پایین بیاید. آبروریزی از این بیشتر امکان نداشت. به همین جهت است که پولس رسول با تأکید میفرماید که "حتی مرگ بر صلیب". اما عیسی در اثر ضربات هولناک تازیانه که صبح همان روز بر بدن مبارکش نواخته بودند و خونریزیهایی که کرده بود، شش ساعت بیشتر بر روی صلیب زنده نماند. باید بدانیم که تازیانۀ رومیها فقط از چرم ساخته نمیشد، بلکه قطعات سرب یا استخوان به تسمههای تازیانه وصل میکردند که هر ضربۀ آن میتوانست جراحات عمیقی در گوشت بدن ایجاد کند. خدای ما خدایی است که پسر خود را فرستاد تا با فجیعترین مرگ جان بسپارد. خدای ما در رنج ما شریک شده است. عیسی، پسر خدا، به این شکل تاوان گناهان ما را پرداخت کرد. آدم و حوا کوشیدند مانند خدا شوند، و ما نیز که از نسل ایشان هستیم، میکوشیم به بالاترین درجه برسیم، تا به حد خدایی. فکر نکنید که من و شما جز این هستیم و تفاوت داریم. اگر میدان به دست ما هم بیفتد، ما نیز خواهیم کوشید به حد خدایی برسیم و سرنوشت یک ملت را در دست خود بگیریم. این را در طول تاریخ و در زندگی مملکتداران دیدهایم و میبینیم. اگر انسان میکوشد به خدایی برسد، خدا در شخص پسر خود، عیسی مسیح، خود را به حد انسان پایین آورد. و نه تنها به حد انسانی عادی، بلکه انسانی که حاضر شد چنین بیآبرویی و خفتی را تحمل کند. او با این فداکاری خود، پادزهر گناه ما را فراهم ساخت. خدای ما در شخص عیسی مسیح، پسرش، تلاش نافرجام آدم و حوا، و هر انسانی را، واژگون ساخت و به این طریق، پادزهر گناه و شرارت را تدارک دید. خدای ما خدایی است که در رنج انسان شریک شده است. اما کار خدای ما در این نقطۀ فاجعه آمیز به پایان نرسید. او در روز سوم، عیسی را زنده کرد. عیسی از میان مردگان برخاست و خود را بارها زنده به پیروانش نشان داد. به این ترتیب، خدا مُهر تأییدی زد بر تمام ادعاهای عیسی و نیز بر فداکاری او بر روی صلیب برای تدارک کفارۀ گناهان. خدا عیسی را سرافراز ساخت و تمامی قدرت را در آسمان و زمین به او بخشید (انجیل متی ۲۸:۱۸). منبع: رادیو مژده
خرج براي اشاعه خرافات وحكومت بر مردم! حرکت غیر منتظره روحانی با قبر خمینی آیا میدانید فقط 6میلیارد دلار برای گنبد و بارگاهش هزینه کردند؟ 6میلیارد دلار یعنی 24 با 12صفر (.۲۴.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.000)، یعنی 24هزار میلیارد یا 24تریلون تومان. 24تریلون یعنی چقدر؟ یعنی حقوق 24میلیون کارگر. با این پول میتوان تمام کودکان خیابانی، حاشیه نشینان، بیپناهان و بیکاران را سامان داد. اگر این عدد را تبدیل به اسکناس یک صدهزار ریالی کنیم، دومیلیارد و چهارصد میلیون قطعه اسکناس دههزار تومانی داریم و فقط برای جابهجایی آن به 312 دستگاه کامیون ده تن نیاز داریم. (1) حال اگر فاصله زمین تا ماه را 360هزار کیلومتر در نظر بگیریم، میتوانیم با چیدن دو میلیارد و دویست میلیون قطعه از آن اسکناسها فاصله زمین تا ماه را طی کنیم. با این پول میتوان 400بار فاصله تهران تا مشهد را برگهای دههزارتومانی چید و طی کرد. 400بار میتوان از تهران به مشهد رفت و دید چگونه در شهر امام رضا کودکان در خیابان رها و منجمد میشوند. به گزارش سایتهای حکومتی در 24آذر 95: «مسئول دفتر کودکان بیسرپرست سازمان بهزیستی خراسان رضوی گفت: ماهانه ۶۰ کودک رها شده در مشهد تحویل بهزیستی میشود. آماری که این مقام مسئول در مورد کودکان و نوزادان رها شده در مشهد ارائه داد به این معناست که بهطور میانگین روزانه دو کودک در مشهد رها میشوند. با یک حساب سرانگشتی میتوان به این نتیجه رسید که سالانه بالغ بر ۷۰۰ نوزاد و کودک در مشهد رها میشوند». می بینید! این و هزاران نمونه مشابه از خودکشی و مرگ و نابودی نسلی در گرسنگی و فقر، هزینه قبر خمینی است. هزینه گنبد کسی که قبل از مرگش یک میلیون نفر را در جنگ نابود کرد، دهها هزار نفر را تیرباران و میلیونها استعداد و آرزوی پاک را پرپر کرد. و بعد از مرگش با 6میلیارد دلار هزینه قبری که مقبره هیچکدام از امامان و پادشاهان هم به گردش نمیرسد، از جیب هر ایرانی 300هزار تومان و از گلوی هر خانواده 4نفره یک میلیون و دویست هزار تومان دزدید. شاید باور نکنید اما بعد از پایان ساخت و ساز این گنبد و بارگاه، هنوز هم بخشی از حقوق بازنشستگان و کارمندان و پولهای زوری که تحت عنوان عوارض و مالیات و... از مردم میگیرند را میبلعند. میبلعند و خرج رسیدگی به خشتی در خمین و خانهیی در قم و بنایی در نجف و جماران میکند. باور نمیکنید؟ لایحه بودجه سال1396 و درخواست روحانی برای رسیدگی به اموال منقول و غیرمنقول خمینی را نگاهی بیاندازید: «دولت برای لایحه بودجه سال ٩٦، برای مؤسسه نشر آثار امام ٤٥میلیاردو ٤٤٠ میلیون تومان اعتبار هزینهای پیشنهاد داده است؛ چه این عدد با درنظرگرفتن تملک داراییهای سرمایهای، ٧٦میلیاردو ٩٨٩میلیون و ٣٠٠ هزار تومان است.» در توضیح و تشریح عدد 76میلیارد و 989میلیون و 300هزار تومان که برای خمینی در نظر گرفته شده، به عبارت «اماکن منتسب به امام» برمیخوریم. حبیب محمدمرادی، معاون مالی- اداری مؤسسه تنظیم و نشر آثار خمینی در مصاحبه با «جماران» توضیح میدهد: (2) «مرادی در بخش دیگر گفتگو توضیح بیشتری درباره اماکن منتسب به امام ارائه کرده و گفته است: «عمدتا اعتبارات مربوط به تعمیر، تجهیز، مرمت و بازسازی اماکن منتسب به حضرت امام شامل مجموعههای فرهنگی بیت حضرت امام در خمین، قم، جماران و نجف اشرف است که شامل طرح احیا و توسعه «بیت حضرت امام در شهرستان خمین»، «مجموعه فرهنگی نجف اشرف»، شامل «بیت و دفتر حضرت امام، نگارستان، موزه، مدرس و کتابخانه تخصصی حضرت امام» و راهاندازی سایتهای پرتال امام خمینی به زبانهای فارسی، عربی، انگلیسی، فرانسه و اردو است که به گفته مرادی بهطور طبیعی به هزینههای مؤسسه افزوده شده است.» (3) یعنی در روزگاری که 30درصد مردم ایران گرسنهاند و توان خریدن نان خالی هم ندارند (4) و 7میلیون کودک کار در آستانه انجماد در در خیابان رها شدند، دولت «امید و اعتدال» 76میلیارد از سرمایه و بودجهیی که از گلوی مردم با عنوان مالیات درآورده خرج رسیدگی به بیت و نظافت و نوسازی خانهیی میکند که خمینی روزی _50سال قبل_ در آنجا اقامت داشته است. روزانه هزاران نفر در صف فروش کلیه و کبد و اندامشان مچاله میشوند و دولت مردم فروش 76میلیارد از بودجه کشور را خرج آجرهای بیارزش نجف و خمین و قم و جماران میکند. با این پول میتوان20هزار کلیه جوان 27ساله خرید، 40هزار کودک را از خیابان جمع کرد و هزاران انسان گرسنهیی که حاضرند کلیه و مغز استخوان و اندامشان را به حراج بگذارند تا از گرسنگی نمیرند، نجات داد. روحانی در سال اول حکومتش رقم ۱۵.۲ و در سال بعد ۱۸.۹ و سال گذشته 20میلیارد تومان درخواست بودجه برای نشر و مرمت آثار و بقایای خمینی درخواست کرده بود و امسال که گرانی و گرسنگی بیداد میکند با «سخاوت» عدد 76میلیارد و 989میلیون تومان را از جیب مردم به امامش بخشید.
می خود، علیرغم درخواست پایان اعتصاب بسیاری از شهروندان، بر تداوم اعتصاب غذایش تاکید کرده است. متن کامل این نامه را در ادامه به نقل از هرانا بخوانید؛ امروز در آستانه شصتمین روز از اعتصاب اعتراضیام به بیقانونی، خشونت و بیرحمی هستم. احساس میکنم ارگانهای داخلی بدنم هریک ذره ذره تحلیل رفته تا جایی که امروز و در این روزهای در راه ورقهای پایانی قمار من رو خواهد شد. وزنم از ۶۹به ۵۰کیلو رسیده است و گواه شبهای هراس و بیخوابی را تپش قلب و تنگی نفس و افت فشارهای مکرر میدهد. روزی که آغاز این اعتصاب بود خواستهام را با آزادی یگانه عشق زندگیام پیوند زدم، با اعتقاد به ستمی که بر او رفته تمام این روزها را برای من قابل تحمل کرده است. این شعر خوارز را فرای ایدئولوژی فکری شاعرش دوست دارم و به یاد یگانه عشق زندگیام هر روز زمزمه میکنم: ((هردو همزمان به نقطهای در منتهای هستی چشم دوختیم آن را باز شناختیم و ساکت ماندیم از آن لحظه به بعد است که همدیگر را میشناسیم)) اکنون که احساس میکنم برای من در این روزها منتهای وجود فرا رسیده است، مینویسم و زندگی واقعی را ورای این نامهها و نوشتهها جستجو میکنم، چرا که دیگر این روزها برای من چیزی جز حیات برهنه انسان معاصر نیست. در این دو ماه پا به پای روزهای روزه رفته من نیز تغییر کردهام و بهتر است بگویم درکم به نسبت جهانی که در آن زیستهام و هستی و موقعیتی که در آن به سر میبرم و میبریم تحویل بسیار کرده است. مطالباتم از خواست آزادی بیقید و شرط گلرخ به عشق تمام زندانیان سیاسی دیگر پیوند خورده است و اکنون خود را قلمه زده به تنه تنومند آن عشق میدانم که دو ماه است من را امیدوار و سرپا نگه داشته است. قلمهای که ماه عسل آن حق آزادی همه زندانیان سیاسی وجدان، وهزاران خواست به حق تک تک کسانی هست که در این سالهای زندان شناخته و دیدهام. در کریدرهای بند زندان اوین از دیدن چهره اندوهناک سعید ملکپور و یاد چشمهای کم سو شده زینب جلالیان شرمگین میشوم، شرمگین میشوم از دهها و صدها هموطنانی که به جرم بیان عقیده امروز در زنداناند. در این روزها و در جریان انتخاب بین پافشاری بر خواستهها یا نجات جان و دوری از مرگ خود خواسته تمام اندیشهها و حرفها و کتابها به طور کلی بیاعتبار گشته و ظهور منطق مطلق، تجربه ناب زندانی شدن و حبس جای آن را گرفته است. باور کنید این مطالبه خواست کامل زندگی است بدون قید و شرط و نقطه مقابل تفکر مرگ طلب و شهادت طلبی است، چرا که خود را جهادیست نمیدانم و راه مبارزاتیام با تمامیت خواهی به آنان که چراغ راهنما و شمع روزهای تاریکم بودند را آسایش مردم و حقوق هم تراز برای همه میدانم، و حقوق اولیه و ثانویه انسانی و هر موجود زنده. همانگونه که یاد و نام اکبر محمدی، هدا صابر، فرزاد کمانگر و غیره با روزهای روشن و امید به آینده بهتر گره خورده است زندگی آنان مصداق خواست تمامیت زندگی است، چنان که فرزاد گفته بود: میخواهم قلبم در سینه کودکی که آفتاب را در دامنه زاگرس به تماشا نشسته است بتپد. و چنانکه هدا صابر گفت: انسان نه بازیگر تاریخ است نه تحت اراده حاکم نه تحت جبر، بلکه عامل تغییر در هستی و تاریخ و زندگی میباشد. با احترام و سپاس از همه عزیزانی که در این مدت مرا مورد لطف خود قرار دادند اما تا پایان راه خواهم ماند و این اعتصاب را تا رسیدن به خواسته بر حقم ادامه خواهم داد. ترجیح میدهم شرافتمندانه بمیرم تا تن به ظلم و ذلت بدهم شاید که مرگ من آغازی بر پایان بیقانونی و خشونت ساختاری در میهنم باشد. آرش صادقی بند هشت زندان اوین
درخت کریسمس یک درخت طبیعی یا مصنوعی است که با روبان ها و چراغهای رنگی تزئین میشود و در کریسمس در خانه یا بیرون از خانه قرار داده میشود درخت کریسمس معمولاً از درختان دارای برگهای سوزنی بویژه کاج تهیه میشود و میتواند در اندازه های مختلف باشد. سنت درخت کریسمس، به آلمان قرن شانزدهم میلادی و زمانی که مسیحیان، درختان تزیین شده را به خانه های خود آوردند، برمیگردد. همچنین در آن زمان عده ای هرمهایی از چوب میساختند و آنرا با شاخه های درختان همیشه سبز و شمع تزیین میکردند. به تدریج رسم استفاده از درخت کریسمس در بخشهای دیگر اروپا نیز طرفدارانی پیدا کرد. در سال ۱۸۴۱ در انگلستان، پرنس آلبرت، شوهر ملکه ویکتوریا با آوردن درخت کریسمس به کاخ ویندسور و تزیین آن با شمع، شیرینی، میوه و انواع آب نبات، استفاده از درخت را به چیزی مد روز مبدل کرد. بسیاری از آمریکاییهای قرن نوزدهم، درخت کریسمس را چیزی غریب میدانستند و اولین درخت کریسمس در آمریکا، مربوط به سال ۱۸۳۰ است که آنهم توسط ساکنان آلمانی پنسیلوانیا به نمایش گذاشته شده بود. این درخت برای جلب کمکهای مردمی برای کلیسای محلی برپا شده بود. در سال ۱۸۵۱، چنین درختی در محوطه خارجی یک کلیسا برپا شد اما وجود آن برای ساکنان این قصبه بسیار توهین آمیز و نوعی بازگشت به بت پرستی به شمار میآمد و آنها خواستار جمع کردن تزیینات شدند. در حدود سالهای ۱۸۹۰، لوازم تزیینی کریسمس از آلمان وارد میشد و درخت کریسمس به تدریج در ایالات متحده محبوبیت یافت. جالب است که اروپائیان از درختان کوچکی که حدود ۱ تا ۱.۵ متر طول داشتند استفاده میکردند در حالی که آمریکاییان درختی را میپسندیدند که تا سقف خانه برسد. اختراع برق، به ساخته شدن چراغهای کریسمس انجامید و امکان درخشش را برای درختان به ارمغان آورد. پس از آن دیدن درختان کریسمس در میدان شهرها به یک منظره آشنای این ایام مبدل شد و تمام ساختمانهای مهم، چه شخصی و چه دولتی با بر پا کردن یک درخت، به اسقبال تعطیلات کریسمس میرفتند. در تزیین درختهای کریسمس اولیه، به جای مجسمه فرشته در نوک درخت، از اشکال پریهای کوچک به نشانه ارواح مهربان یا زنگوله که برای ترسانیدن ارواح شیطانی به کار میرفت استفاده میشد. امروزه در تمام جهان درخت سرو نماد مهم کریسمس است. اما درخت سرو در میان بت پرستان و فرهنگ قدیم ایران نیز بسیار مهم بوده و درخت جاودانگی تلقی میشده است هنوز در بسیاری از نقاط ایران به درخت سرو با نگاه تقدس نگریسته میشود. منبع: رازگاهR
خوشحالم از این ایمان زیرا خداوندمان عیسی به شکل انسان رویت شد و راه نجات را بر تمامی ایمانداران فراهم کرد امین
کودکان در فقر دولت در نفت
بخواب کودک مهربان در زمستان سرد در این مرز بوم که ملایان بیدارند و حق تو را میخورند و تو گرسنه و خالی از بازی کودکانه و انها در بازی قدرت در کشمکش
۱۳۹۵ دی ۱, چهارشنبه
باز مسلمانها ترور در المان
مسلمانها در برلین شروع به زیر کردن مردم بی دفاع در خیابانهای المان گرفتند و انسانهای بیگناه را در کام مرگ بر روی اسفالت سرد خیابان کشتند به چه حقی ای مسلمان جان فرزندان خداوند را میگیری؟!
۱۳۹۵ آذر ۳۰, سهشنبه
۱۳۹۵ آذر ۲۸, یکشنبه
چرا زندانی
مسئولان قضایی جمهوری اسلامی با آزادی مشروط مریم نقاش زرگران نوکیش مسیحی زندانی در اوین مخالفت کردند.  به گزارش «محبتنیوز» یک هفته پس از تماس مسئولان زندان با مریم (نسیم) نقاش زرگران، نوکیش مسیحی برای بازگشت او به زندان اوین، خبر میرسد دادستانی جمهوری اسلامی با آزادی مشروط او مخالفت کرده است. مریم نقاش زرگران هفتم آذرماه به مرخصی ۵ روزه اعزام شده بود که این مرخصی یک بار توسط دادستانی تمدید شد، همچنین به او گفته بودند، در مرخصی باشد تا زمان بازگشتش را به وی خبر دهند، که گزارش شد پس از تماس مسئولان زندان او سه شنبه ۱۶ آذر، به زندان اوین بازگشت. خانم نقاش زرگران دربازگشت، متوجه شد که به دلیل غیبت، ۴۵ روز به حکم محکومیتش اضافه شده است، و مدت زمانی که دادستانی مرخصی او را تمدید کرد با جریمههای غیبت به مدت زمان حبساش اضافه شد. اما این پایان کار نبود، اکنون خبر میرسد با آزادی مشروط وی نیز موافقت نشده است. دیوید ترنر، مدیر گروه «کلیسا در زنجیر» مستقر در ایرلند با اشاره به این خبر در گفتگو با «صدای آمریکا» ضمن ابراز نگرانی شدید از وضعیت مریم نقاش زرگران از مقامات زندان اوین خواست که با او عادلانه رفتار کنند آنچه برای درمان کامل خود نیاز دارند، به او بدهند. آقای ترنر با بیان اینکه این گروه مطلع شده است خانم زرگران به دلیل غیبت مربوط به بیماری خود مجبور به سپری کردن ۴۵ روز بیشتر در زندان است، گفت که این تصمیم در مورد زنی که از بیماری رنج می برد بسیار غیرمنصفانه و حتی انتقام جویانه است. او از تصمیم گروه تحت مدیریت خود برای ارسال نامه به سفارت جمهوری اسلامی در ایرلند و ابراز نگرانی در مورد خانم زرگران به این وسیله خبر داد. مخالفت با آزادی مشروط مریم نقاش زرگران درحالیست که او برای رسیدگی به پرونده خود بارها دست به اعتصاب غذا زد، اما هربار مسئولان زندان با وعدههای بیاساس به او قول دادند در صورت شکستن اعتصاب به روند آزادی مشروط او (حقی که قانون برای زندانیان تعیین کرده) رسیدگی خواهد شد. او از ٢٨ تیر ماه سال ٩٢ زندان است و پیگیریهای خانواده او به جایی نرسیده است. این زندانی عقیدتی حدود یک دهه از بیماری ASD رنج میبرد و برهمین اساس تحت عمل جراحی قرار گرفته است. علاوه بر این در طول مدت زندان بر اثر فشارها روحی و جسمی و عدم رسیدگی با بیحسی دست و پا و درد مزمن در مفاصل و ستون فقرات مواجه شد که پس از ماهها در مراجعه اولیه به پزشک متخصص تشخیص اولیه بیماریهای دیسک کمر، آرتروز و پوکی استخوان بوده است و پزشک معتمد زندان دستور بستری ۵ روزه و نیاز فوری به انجام فیزیوتراپی را صادر کرده که با عدم مجوز دادستانی وی همچنان از درد بسیار رنج میبرد. این مطلب را به اشتراک بگذارید: برچسب ها: جفا بر مسیحیان ایران, دیوید ترنر, زندان اوین, کریسمس, کلیسای ایران, محکومیت نوکیشان مسیحی, مریم نقاش زرگران, مسیحیان ایران, نوکیشان مسیحی
خداوند را بیشتر بشناسیم
پرش به محتوا گنجینه کتابهای مسیحیت Salehifar / نوامبر 20, 2015 گنجینه ای ازکتابهای رایگان در زمینه مسیحیت را در این پست برای شما گردوآوری کرده ایم که می توانید دانلود کنید و از آنها بهره ببرید. جلال و اقتدار مسیح نویسنده:آر.سی.اسپرول و اینک سوالات نیکو نویسنده:آر.سی.اسپرول حقایق اساسی ایمان مسیحی نویسنده:آر.سی.اسپرول مقدمه ای بر شناخت کتاب مقدس نویسنده:آر.سی.اسپرول کامل باشید نویسنده :وارن ویرزبی شاد باشید نویسنده:وارن ویرزبی واقعی باشید نویسنده:وارن ویرزبی هوشیار باشید نویسنده:وارن ویرزبی امین باشید نویسنده:وارن ویرزبی امیدوار باشید نویسنده:وارن ویرزبی تفسیر کاربردی عهد جدید نویسنده:توماس هیل و استیفان تورسون تنها دری که به بهشت گشوده میشود نویسنده:چارلز استنلی آموزه امنیت ابدی نویسنده:چارلز استنلی مسیحیت چیست؟ نویسنده:ویلیام میلر(۸۲ صفحه) پاسخ به اتهام نویسنده:نورمن گایسلر و عبدالصلیب(۱۳۷ صفحه) اعمال 29 نویسنده:بروس چارلتون(۱۹۸ صفحه) افسردگی نویسنده:نورمن رایت (۲۶ صفحه) آیینهای کلیسایی نویسنده:آرمان رشدی(۲۱ صفحه) آشنایی با کتاب مقدس نویسنده:آرمان رشدی(۱۸ صفحه) آیا کتاب مقدس تحریف شده است؟ نویسنده:آرمان رشدی(۱۶ صفحه) زندگی در مسیح نویسنده:چارلز پرایس (۱۰۰ صفحه) زندگی نامه شهید دیباج گردآوری:فرشته دیباج(۶۲ صفحه) طلاق نویسنده:جان موری(۸۴ صفحه) فرقه های مسیحیت نویسنده:آرمان رشدی (۳۳ صفحه) ایمانی منطبق با عقل و برهان نویسنده:پل لیتل(۶۷ صفحه) روزه مسیحی اقتباس شده از:چندین کتاب انگلیسی (۲۱ صفحه) حقیقت رمز داوینچی نویسنده:دکتر سیروس ارشادی(۱۵ صفحه) حیات در مسیح نویسنده:دیوید د.دانکن(۳۱۱ صفحه) موضوع:بررسی آموزه نجات حیات وافر نویسنده:آنتونیو گیلبرتو داسیلوا(۲۹۶ صفحه) ترجمه:آریان رشدی حکم کردن نویسنده:کشیش افشین کلیسا تی وی(۴ صفحه) ایرانیان در کتاب مقدس نویسنده:لن هانتزینگر(۹۸ صفحه) عیسی و پادشاهی خدا نویسنده:دکتر مهرداد فاتحی(۳۶ صفحه) کتاب الف مسیحیت نویسنده:شورای کلیساهای جماعت ربانی (۱۸۷ صفحه) کتاب مقدس و تربیت فرزندان نویسنده:تت استیو آرت(۵۳ صفحه) خیمه ها,معابد و قصرها نویسنده:آر.سی.هووارد (۲۹۶ صفحه) خلاصه اصول و اعتقادات مسیحیت نویسنده:لوئیس برکوف(۲۶۲صفحه) ملکوت و قوت و جلال نویسنده:ژان باپتیست(۳۲۹ صفحه) تشریح مثلهای مسیح نویسنده:دکتر کیم تانگ(۱۱۰ صفحه) پیام مکاشفه نویسنده:مایکل ویلکاک(۱۳۳ صفحه) شاگرد شوید(شاگرد سازید):قسمت اول (۱۶ صفحه)قسمت دوم (۱۷ صفحه)قسمت سوم (۲۶ صفحه) پرستش خدا نویسنده :تت استیو آرت(۳۸ صفحه) روح القدس یاور,معلم,و راهنمای ما نویسنده:ویلیام فاراند(۲۹۷ صفحه) دستور عمل شاگرد سازی(کتاب اول) نویسنده:رادیو مژده(۱۰۸ صفحه) دستور عمل شاگرد سازی(کتاب دوم) نویسنده:رادیو مژده(۱۰۵ صفحه) دستور عمل شاگردسازی(کتاب سوم) نویسنده:رادیو مژده(۱۰۴ صفحه) دستور عمل شاگردسازی(کتاب چهارم) نویسنده:رادیو مژده(۱۳۲ صفحه) تلاش بی ثمر ما و فیض پر ثمر مسیح نویسنده:چارلز پرایس(۱۰۶ صفحه) راز تثلیث نویسنده:استوارت اولیوت(۱۵۲ صفحه) زندگی پس از مرگ و وقایع آخر زمان نویسنده آرمان رشدی(۱۵ صفحه) عجیب تعداد صفحات:۱۶ آموزه هایی از کتاب خروج نویسنده:ای.دنت(۳۲۷ صفحه) نیاز شما به آمرزش تعداد صفحات:۲۷ عطایای روح:دیروز و امروز نویسنده:دکتر مهرداد فاتحی (۳۸ صفحه) بشر, وضعیت وخیم او و راه رستگاریش نویسنده:آرمان رشدی(۲۸ صفحه) سرگذشت بتی باکستر نویسنده:بتی باکستر(۲۲ صفحه) چگونه میتوان خدا را یافت؟ نویسنده :بیلی گراهام واعظ معروف(۳۲ صفحه) دستور عمل بنای کلیسا(کتاب اول) نویسنده:رادیو مژده(۹۸ صفحه) دستور عمل بنای کلیسا(کتاب دوم) نویسنده:رادیومژده(۱۰۴ صفحه) دستور عمل بنای کلیسا(کتاب سوم) نویسنده:رادیو مژده(۱۰۶ صفحه) دستور عمل بنای کلیسا(کتاب چهارم) نویسنده:رادیو مژده(۱۳۵ صفحه) شواهد جديد مسيحيت و رأي دادگاه (پاسخ به سوالات متفكران قرن بيست و يكم) نویسنده: پرفسور جاش مک داول در جستجوی اهمیت و بزرگی نویسنده:تت استیوآرت (۲۹ صفحه) دلی خداجو نویسنده:تت استیوآرت (۱ صفحه) این نجات عظیم انتشارات:نور جهان(۶۸ صفحه) ازدواج مسیحی نویسنده:تت استیوآرت (۴۹ صفحه) قدمهایی به سوی آزادی در مسیح نویسنده:دکتر نیل آندرسون(۳۴ صفحه) قلب ایماندار تعداد صفحات:۱۷ قدرت بخشش کتاب مقدسی نویسنده:تت استیو آرت(۲۱ صفحه) ایراداتی به مسیحیت نویسنده:دیوید بست(۵۰ صفحه) عیسی که بود؟ نویسنده:آرمان رشدی (۴۴ صفحه) کلیسا تعریف,اهمیت وکارکرد آن نویسنده:آرمان رشدی(۲۰ صفحه) برنامه درسی کلاس زندگی در ملکوت خدا تعداد صفحات :۴۲ شناخت عیسی مسیح نویسنده:آرمان رشدی(۳۸ صفحه) سنجش حقیقت(کتاب اول) نویسنده:دکتر فندر آلمانی(۷۳ صفحه) سنجش حقیقت(کتاب دوم) نویسنده:دکتر فندر آلمانی(۱۲۰ صفحه) سنجش حقیقت(کتاب سوم) نویسنده:دکتر فندر آلمانی(۱۳۸ صفحه) موعظه کتاب مقدس نویسنده:تت استیو آرت(۳۴ صفحه) راه زندگانی نویسنده:دکتر فندر آلمانی(۱۷۷ صفحه) چه باید کرد زمانی که شما احساس نگرانی میکنید؟ تعداد صفحات:۱۹ رفع سوء تفاهمات تعداد صفحات:۳۲ رنج الهی نویسنده:دهقانی تفتی (گفته ها و ترجمه ها و اقتباسهای شعری ۶۳ صفحه) روح القدس کیست و چه میکند؟ نویسنده:آرمان رشدی(۱۶ صفحه) شفای احساسات آسیب دیده نویسنده: دیوید ای .سیمندز (۲۰۳ صفحه) شکنجه شده برای مسیح نویسنده:شبان ریچارد وورمبراند مترجم:ابراهیم غفاری(۱۳۱ صفحه) طبیب محبوب نویسنده: ج.رسولی و دکتر کبدی آلن(۱۰۹ صفحه) موضوع:شرح زندگی دکتر سعید خان کردستانی تجهیز مقدسان نویسنده:تت استیو آرت (۶۴ صفحه) موضوع:بررسی عطایای روح القدس تشخیص دعوت الهی برای خدمت نویسنده:تت استیو آرت (۵۶ صفحه) تشخیص اراده خدا نویسنده:تت استیو آرت ( ۲۵ صفحه) تثلیث چیست؟چرا مسیحیان معتقدند که عیسی پسر خداست؟ نویسنده:آرمان رشدی (۳۴ صفحه) چرا خدا چون خدا عمل نمیکند؟ نویسنده: دیوید بست(۶۲ صفحه) موضوع:حبقوق و مسئله شرارت مرد آسمانی:قسمت اول (۱۶۰ صفحه) موضوع :داستان زندگی برادر یون در چینقسمت دوم (۱۶۳ صفحه) موضوع:داستان زندگی برادر یون در چین شاهدان یهوه را بشناسیم نویسنده:سارو خاچیکی (۱۵ صفحه) موضوع:در مورد فرقه کاذب و بدعت گذاری به نام شاهدان یهوه راز تعداد صفحات:۱۹۷ صفحه مقدمه ای در مورد آخر زمان تعداد صفحات:۱۸ چرا مسیحیت؟ تعداد صفحات ۳۳ موضوع:ذکر بیش از ۱۰۰ پیشگویی در عهد عتیق در مورد مسیح و دیگر شواعد باستانی هفتاد هفته دانیال (۳۳ صفحه) عجوج و مجوج,اسلام و روسیه(بخش اول) (۱۳ صفحه) موضوع:بخشهایی از پیشگویی کتاب مقدس در مورد عجوج و مجوج و اسلام و روسیه) عجوج و مجوج,اسلام و روسیه(بخش دوم) (۱۰ صفحه) موضوع:(بخشهایی از پیشگویی کتاب مقدس در مورد عجوج و مجوج و اسلام و روسیه) تفسیر کتاب مقدس نویسنده:ویلیام مک دونالدمقدمه ای بر عهد عتیق (۹ صفحه)مقدمه ای بر اسفار پنجگانه (۷ صفحه)پیدایش (۶۲ صفحه)مقدمه ای بر کتابهای تاریخی (۵ صفحه)یوشع (۲۹ صفحه)داوران (۳۱ صفحه)روت (۱۰ صفحه)اول سموئیل (۳۶ صفحه)دوم سموئیل (۳۵ صفحه)استر (۱۴ صفحه)هوشع نبی (۱۴ صفحه)یوئیل نبی (۷ صفحه)عاموس نبی (۱۰ صفحه)عوبدیای نبی (۵ صفحه)یونس نبی (۸ صفحه)میکاه نبی (۹ صفحه)ناحوم نبی (۶ صفحه)حبقوق نبی (۸ صفحه)صفنیای نبی (۷ صفحه)حجی نبی (۵ صفحه)زکریای نبی (۲۰ صفحه)ملاکی نبی (۸ صفحه)دوره بین العهدین ( ۹ صفحه) تفسیر عهد جدید:مندرجات عهد جدید (۱۵ صفحه)مقدمه ای بر اناجیل (۷ صفحه)انجیل به روایت متی (۱۹۵ صفحه)انجیل به روایت مرقس (۸۱ صفحه)انجیل به روایت لوقا (۱۴۸ صفحه)انجیل به روایت یوحنا (۱۷۵ صفحه)اعمال رسولان (۱۴۰ صفحه)رساله به رومیان (۱۱۲ صفحه)رساله اول به قرنتیان (۹۹ صفحه)رساله دوم به قرنتیان (۷۹ صفحه)رساله به غلاطیان (۶۴ صفحه)رساله به افسسیان (۷۴ صفحه)رساله به کولسیان (۵۱ صفحه)رساله اول به تسالونیکیان (۳۹ صفحه)رساله دوم به تسالونیکیان (۳۱ صفحه)رسالات شبانی (۷ صفحه)رساله اول به تیموتائوس (۴۵ صفحه)رساله دوم به تیموتائوس (۳۳ صفحه)رساله به تیطس (۲۳ صفحه)رساله به فلیمون (۱۰ صفحه)رساله به عبرانیان (۹۶ صفحه)رساله یعقوب (۴۶ صفحه)رساله اول پطرس (۵۴ صفحه)رساله دوم پطرس (۳۰ صفحه)رساله اول یوحنا (۳۰ صفحه)رساله دوم یوحنا (۶ صفحه)رساله سوم یوحنا (۶ صفحه)رساله یهودا (۱۵ صفحه)مکاشفه عیسی مسیح (۵۲ صفحه) دربارۀ این تبلیغات  Share this: Twitterفیسبوکگوگل  نوامبر 20, 2015 در کتابهای مسحیت, دانلود. برچسبها:مسیحیت چیست, وبلاگ مسیحیت, وبلاگ آگاپه, کتاب مسیحی, کتابهای مسیحیت, کتابخانه مسیحیت, گنجینه کتابهای مسیحی, پربارترین وبلاگ مسیحیت, آموزه های مسیح, آموزش مسیحیت, آگاپه, تعلیم مسیحیت, دانلود رایگان کتاب مسیحی, دانلود رایگان کتابهای مسیحیت نوشتههای مرتبط  دانلود نسخه کامل کتاب مقدس  فایل های صوتی انجیل به زبان فارسی  دانلود ترجمه هزاره نو عهد جدید(انجیل شریف) ناوبری نوشته← زن در دیدگاه مسیحیتدانلود سرودنامه های پرستشی →  نوشتههای تازه پیام کریسمس عید میلاد مبارک زندگی مسیحی شیطان دانلود سرودنامه های پرستشی دستهها مقالات ویدیو کتابهای مسحیت دانلود زنان کتاب مقدس سرود های پرستشی شهادت ها بایگانی ژانویه 2016 دسامبر 2015 نوامبر 2015 اکتبر 2015 سپتامبر 2015 اوت 2015 ژوئیه 2015 ژوئن 2015 مه 2015 آوریل 2015 مارس 2015 فوریه 2015 ژانویه 2015 دسامبر 2014 نوامبر 2014 اکتبر 2014 سپتامبر 2014 اوت 2014 ژوئیه 2014 ژوئن 2014 مه 2014 گالری Blogroll محبت نیوز رادیو مژده سایت کلمه شبکه خبر مسیحیان فارسی زبان برچسبها "تولد تازه" يعنی چی؟ hk آمرزش مسیح آموزش مسیحیت آموزه های مسیح آگاپه آیا خدا وجود دارد؟ استجاب دعا اسلام انواع کلیساها انواع کلیساهای اصلی پروتستان اهمیت تعمید مسیحیان اهمیت صلیب در مسیحیت ایاقران تحریف شده ایا قران تحریف نشده بهترین نرم افزار کتاب مقدس بهترین وبلاگ مسیحیت تثليث اقدس تثلیث تحریف قران ؟ تعلیم مسیحیت تعمید تفاوت اصلی بین مسیحیت و اسلام تفاوت کلیساها تولد مسیح تکالیف مسیحیان جلسه کلیسای آلفا و امگای هامبورگ دانلود ترجمه هزاره نو عهد جدید دانلود نسخه کامل کتاب مقدس دعا دعا در مسیحیت چیست؟ دعای درست دعای صحیح دعای صحیح در مسیحیت دعای مسیحی ده فرمان ده فرمان موسی روحالقدس كيست؟ سایت کلمه سرودهای پرستشی سه کلید زندگی شهادت ایمانی شهادت ایمانی مسیحی شهادت مسیحیان شواهد وجودخدا عید های مسیحیت عیسی خداست عیسی کیست فایل های صوتی انجیل به زبان فارسی فرقه های مسیحیت فرق کلیساها قرآن تنها کتاب آسمانی که تحریف نشده؟ قران تحریف شده محبت مسح محبت مسیح مراسم مذهبی مسیحیان مسیحیت مسیحیت چیست مسیحی شدن معرفی سایت مسیحی مقالات مسیحی وبلاگ آگاپه وبلاگ مسیحیت پربارترین وبلاگ مسیحیت پروتستان پنطکاست چیست؟ چرا صلیب؟ چطور دعا کنیم چگونه میتوان مسیحی شد چگونه می توان مسیحی شد و نجات وحیات جاودانی یافت؟و کتاب مسیحی کتابهای مسیحیت کلیساهای مختلف کلیساهای مختلف چه تفاوتی دارند ؟ کلیساهای پروتستان ساخت یک وبگاه یا وبنوشت رایگان در وردپرس.کام. پوسته: Expound کاری از Konstantin Kovshenin. دنبالکردن